تشییع جنازه یا محضر عالم؟

تشییع جنازه یا محضر عالم؟

در اصحاح هشتم انجيل متى آمده است كه: يكى از شاگردان حضرت مسيح عليه السّلام بدو گفت: اى آقا مرا بار ده كه نخست بروم پدرم را به خاك سپارم.

بدو فرمود: پيرو من باش، مردگان را بگذار مردگانشان به خاك سپارند. و در شريعت خاتم صلّى اللّه عليه و آله مردى انصارى از رسول اللّه پرسيد: هرگاه جنازه و مجلس عالمى پيش آيد كدام يك در نزد تو محبوبتر است تا حاضر شوم؟ فرمود: اگر براى تجهيز و دفن جنازه كسى هست، همانا كه حضور مجلس عالم برتر از حضور هزار جنازه است.

منبع: گنجینه گوهر روان

جزا نفس عمل است

جزا نفس عمل است

اى عزيز در واژه جزا و مشتقّات آن در آيات قرآن كريم و روايات درست تدبّر بفرما تا به عين اليقين بدانى كه جزاء نفس عمل است و هركس به علم و عملش سازنده خود است. بعنوان نمونه گوييم: خداى سبحان در سوره طور قرآن فرموده است: إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ.

منبع: گنجینه گوهر روان

گلشن راز

گلشن راز

بفرماييد با هم بگلشن راز جناب عارف شبسترى برويم:

شراب بيخودى دركش زمانى‏                     مگر از دست خود يابى أمانى‏

بخور مى تا ز خويشت وا رهاند            وجود قطره با دريا رساند

شرابى خور كه جامش روى يار است‏                پياله چشم مست باده خوار است‏

شرابى را طلب بى‏ساغر و جام‏                   شراب باده خوار ساقى آشام‏

شرابى خور ز جام وجه باقى‏                     سقاهم ربّهم او راست ساقى‏

طهور آن مى بود كز لوث هستى              ترا پاكى دهد در وقت مستى‏

همه عالم چو يك خمخانه اوست‏          دل هرذرّه‏اى پيمانه اوست‏

خرد مست و ملايك مست و جان مست‏                هوا مست و زمين مست و زمان مست‏

جهانى خلق ازو سرگشته دائم‏                ز خان و مان خود برگشته دائم‏

يكى از بوى دردش عاقل آمد               يكى از رنگ صافش ناقل آمد

يكى از نيم جرعه گشته صادق‏                  يكى از يك صراحى گشته عاشق‏

يكى ديگر فروبرده به يكبار                      خم و خمخانه و ساقى و ميخوار

كشيده جمله و مانده دهن باز         زهى دريا دل رند سرافراز

در آشاميده هستى را به يكبار        فراغت يافته ز اقرار و انكار

منبع: گنجینه گوهر روان

نفس انسان خواب ندارد

نفس انسان چگونه موجودی است؟

نفس ناطقه كه صورت انسان است مظهر لا تأخذه سنة و لا نوم است در خواب و بيدارى بدن، بيدار است. اين گوهر گرامى وليد عناصر و طبايع نيست كه چون ديگر مركّبات دير يا زود فساد پذيرد و تباه شود، بلكه حىّ بن يقظان است يعنى فرزند پدرى بنام عقل كل و مادرى بنام نفس كل است، هرچند اين مولود كريم الأبوين جسمانيّة الحدوث است يعنى بدو حدوثش از نشأه طبيعت است، و مركب عنصرى او كه مرتبه نازله اوست مركّب از طبايع عنصريه است.

منبع: گنجينه گوهر روان

انسان چیست؟

انسان چیست؟

پس انسان عبارت از بنيه جسمانى تنها نيست، و نيز عبارت از روح تنها نيست، و مركبّ از جسم و جان به تركيب انضمامى نيست، بلكه انسان حقيقت واحدى است كه بدنش مرتبه نازله اوست و يك هويّت و شخصيّت است و در حقيقت همانى است كه به من و أنا و مانند آنها بدان اشارت و تعبير مى‏كنند.

منبع: گنجینه گوهر روان

گوهر آدمی

گوهر آدمی

مخفى نماند كه گوهر شريف حضرت انسان را دو جزء است: يكى آشكار و يكى پنهان. أما جزئى كه آشكار است بدن اوست كه مركّب از عناصر اربعه است، و مزاجش اعدل از ساير امزجه است، و صورتش نيز شريفتر از ساير صور است.

و أما جزئى كه از انسان پنهان است صورت اوست كه گفتيم اشرف از جميع صورتهاست،  يعنى حقيقت او كه نفس ناطقه انسانى عبارت از اوست، بلكه آدم‏ و انسان حقيقى همين است، و اطلاق انسانيت بر بدن مجاز است نه حقيقت، و اين كه بر مجموع نفس و بدن هم اطلاق كرده‏اند يا مى‏كنند باعتبار همين جزء است. و اين جوهريست شريف كه هر عقلى از عهده شناخت او بيرون نمى‏تواند آمد إلّا من أراد اللّه به خيرا. و برهان بر شرافت اين گوهر يكتا «من عرف نفسه فقد عرف ربه» بس است.

منبع: گنجینه گوهر روان

دستور العمل قرآنی

دستور العمل قرآنی

آن‏كه در منزل يقظه قدم نهاد و عارف به منطق وحى است، براى او شايسته است كه يك دوره قرآن كريم را به دقّت به اين عنوان قرائت كند:

اسمائى را كه پروردگار متعال بدانها خويشتن را وصف مى‏فرمايد و نيز آنچه را ملائكه او را بدانها نداء مى‏كنند و نيز دعاى انبياء و اولياء را كه خداوند سبحان در پيش‏آمد شدائد اوضاع و احوال آنان از زبانشان نقل فرموده است كه در آن شدائد احوال و اوضاع خداى تعالى را به اسمى خاصّ و دعائى مخصوص خوانده‏اند انتخاب كند.

چه اينكه نمونه آن شدائد احوال بر ديگران به فراخور قابليّت و شرائط زمانه و روزگار آنان پيش ميايد، و كأنّ هريك از آن اشخاص و حالات عنوان نوعى دارد كه در هركوره و دوره و در هر عصر و زمان در ديگران طورى ظهور و بروز مى‏نمايد، اين كس نيز در پيش‏آمدهاى زندگى خود كه مشابه با آن حالات است خداوند را بدان اسم و دعا و ذكر و مناجات بخواند و آن را وسيلت نجات و سعادت خود قرار دهد چنانكه از تدبّر و غور در بسيارى از آيات، و تأمّل و دقّت در بسيارى از روايات حثّ و تحريص بدين دستور العمل استفاده مى‏شود، و رساله «نور على نور در ذكر و ذاكر و مذكور» ما را درين مطلب اهمّ، اهميّت بسزاست.

مثلا چون انسان يونسى مشرب شده است خداى جلّ جلاله را به ذكر يونسى‏ بخواند كه: لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ. و چون ايّوبى مشهد شده است حق تعالى را به نداى ايّوبى نداء كند كه:

أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ‏ و على هذا القياس.

منبع: صد کلمه در معرفت نفس و گنجینه گوهر روان

بهترين دلها

بهترين دلها

ارزش انسان به معارف است ، پس بهترين ظرف هاى علم - يعنى نفوس ‍ انسانى - آن ظرفى است كه گنجايش آن بيشتر است ، چنان كه با شاگرد نا مدارش كميل - رضوان الله تعالى عليه - فرمود: (( يا كميل ! ان هذه القلوب اوعيه ، فخيرها اوعاها؛ يعنى اى كميل ! اين دل ها ظرف ها هستند، پس بهترين آنها آن دلى است كه ظرفيت و گنجايش او بيشتر است

منبع:گنجينه گوهر روان ، ص 210

آنچه جوان در آينه بيند

 آنچه جوان در آينه بيند

گر كسى گويد: پيران هميشه ضعيف الفكر مى شوند از اين جهت تعليم آنها دشوار است بر خلاف كودكان و جوانان ؛ گوييم آموزش متوقف بر قوه متخيله و متفكر است كه البته اين قوه جسمانى است و در پيران ضعيف است ، اما علوم انباشته در اذهان آنان و حكم و تصديق و التفات به دقائق امور در پيران ضعيف نمى شود و گفته اند:

آنچه در اینه جوان بیند

پیر در خشت خام بیند

منبع:گنجينه گوهر روان ، ص 110

اعتقاد به زندگانى روح

اعتقاد به زندگانى روح

ما مى بينيم كه همه فرقه هاى دنيا از هند و عرب و عجم و جميع ارباب ملل و نحل و يهود و نصارى و محبوس و مسلمين و ساير فرق و طوائف آنان براى مردگانشان صدقه مى دهند و در حق ايشان دعا مى كنند و به زيارتشان مى روند و اگر مردگان پس از موت بدن زنده نمى ماندند تصديق در راه ايشان عبث بود، پس اجماع آن همه بر اين صدقه و بر اين زيارت دليل است كه فطرت اصليه سليمه شان شاهد است كه انسان چيزى است جز اين جسد و آن چيز نمى ميرد بلكه اين جسد مى ميرد.

منبع:گنجينه گوهر روان ، ص 161