توبه گرگ مرگ است

توبه گرگ مرگ است

استاد ما علامه بزرگوار شعرانى نقل فرمودند:
روزى يكى از ثروتمندان ميگسار، تصميم گرفت شرب خمر را كنار بگذارد و به درگاه خداوند توبه كند و از كارهاى زشت خود دست بكشد.
چند روزى گذشت و اما آن ميگسار نتوانست كه طاقت بياورد. راه چاره اى انديشيد، تا خود را از اين گرفتارى نجات دهد. روزى به غلام خود يك قبضه تفنگ داد و به او گفت :
وقتى كه من بر سر سفره شراب نشستم ، جام شراب را نزديك دهان من بياور و در حالى كه انگشت بر ماشه تفنگ است و آماده شليك هستى بگو مى بنوش !
من مى گويم :
من توبه كرده ام و ديگر مى نخواهم نوشيد .
تو اصرار كن و بگو: اگر ننوشى با اين تفنگ تو را مى كشم .
من مى گويم : عهد كردم توبه ام را نشكنم .
تو بگو:
اگر ننوشى ماشه تفنگ را خواهم كشيد و گلوله هاى سربى در سرت خالى خواهد شد .
به از اصرار تو مى گويم : خدايا! به زور اسلحه و ترس مرگ خواهم نوشيد

منبع:پند های حکیمانه

منبع:

شيرين تر از خود بهشت

شيرين تر از خود بهشت

در قصص العلماء، آمده است كه : يكى از علما در كنار مرقد حضرت ابا عبد الله عليه السلام در كربلا، به شخصى برخورد كرد كه تسبيحى به دست گرفته بود و مرتب و پشت سر هم مى گفت : اللهم العن ارسطو... اللهم العن افلاطون ، اللهم العن سقراط و...!! اين عالم سوال كرد كه : چرا شما اينها را لعن مى كنيد؟

گفت : نمى دانى آقا، اينها قائل به وحدت واجب الوجود بوده اند!!
عالم فرمود: اين كه اعتقاد باطلى نيست ، بنده هم قائل به وحدت واجب الوجود هستم !
آن مرد پرسيد: اسمت چيست ؟
فرمود: ملا محراب !
بلافاصله شروع كرد: اللهم العن ملا محراب !! 
خلاصه اين حرف ها افتاده است توى دهان بعضى از نا اهلان و همين ها جلوى معارف را گرفته اند و آنها را لوث كرده اند.
عارف حقيقى را فقط عند الله مى شود پيدا كرد و اين همان كلام امير المومنين عليه السلام است كه عارف فقط عند الله است ، نه در بهشت و نه در رضوان ، چون نظر عارف حقيقى ، مسلما بهشت آفرينم ، شيرين تر از خود بهشت است 


مقام حاج ميرزا جواد آقا ملكى

علامه حسن زاده آملی:حكايت كرد براى ما جناب حجة الاسلام حاج سيد جعفر شاهرودى كه از علماى عصر حاضر تهران است دو مكاشفه را كه مفصل است ، مجمل آن را براى يافتن مقام و منزلت صاحب ترجمه مى نگارم ، فرمود:

شبى در شاهرود خواب ديدم كه در صحرايى حضرت صاحب الامر(عج الله تعالى له الفرج )با جماعتى تشريف دارند و گويا به نماز جماعت ايستاده اند، جلو رفتم كه جمالش را زيارت و دستش را بوسه دهم ، چون نزديك شدم ، شيخ بزرگوارى را ديدم كه متصل به آن حضرت ايستاده و آثار جمال و وقار و بزرگوارى از سيمايش پيداست ، چون بيدار شدم در اطراف آن شيخ فكر كردم كه كيست تا اين حد نزديك مربوط به مولاى ما امام زمان است ، از پى يافتن او به مشهد رفتم نيافتم ، در تهران آمدم نديدم ، به قم مشرف شدم ، او را در حجره اى از حجرات مدرسه فيضيه مشغول به تدريس ديدم ، پرسيدم : كيست ؟
گفتند: عالم ربانى آقاى حاج ميرزا آقاى تبريزى است ؛ خدمتش مشرف شدم تفقد زيادى كردند و فرمودند: كى آمدى ؟ گويا مرا ديده و شناخته از قضيه آگاهند پس ملازمتش را اختيار نمودم و چنان يافتم كه او را ديده بودم و مى خواستم .
تا شبى كه نزديك سحر در بين خواب و بيدارى ديدم درهاى آسمان به روى من گشوده و حجاب ها مرتفع گشته تا زير عرش عظيم الهى را مى بينم ، پس ‍ مرحوم استاد حاج ميرزا جواد آقا را ديدم كه ايستاده و دست به قنوت گرفته و مشغول تضرع و مناجات است به او مى نگريستم و تعجب از مقام او مى نمودم كه صداى كوبيدن در خانه را شنيده و متنبه گشته ، برخاستم در خانه رفتم ، يكى از ملازمين ايشان را ديدم كه گفت : بيا منزل آقا!
گفتم : چه خبر است ؟
گفت : سرت سلامت خدا صبرت دهد، آقا از دنيا رفت

منبع:هزار و يك كلمه ، ج 3، ص 23 و 24!

بوسیدن دست کودک

بوسيدن دست كودكان

روزى حضرت استاد حسن زاده آملى از خيابان ارم عبور مى كردند كه فردى بچه به بغل به ايشان رسيده ، سلام كردند.

استاد جواب سلام را داد، آن مرد خم شد كه دست مبارك آقا را ببوسد و بوسيد، استاد ناراحت شدند و فرمودند: اين چه كارى است كه مى كنيد، بايد دست اين بچه معصوم و بى گناه را بوسيد.
سپس استاد خم شدند و دست بچه را بوسيدند.

منبع: پند های حکیمانه

انعام به حضرت على عليه السلام

انعام به حضرت على عليه السلام

روزى حضرت رسول صلى الله عليه و آله با حضرت امير عليه السلام خرما مى خوردند، هر خرما كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله مى خورد، پنهان دانه اش را نزد امير عليه السلام مى نهاد تا تمام شد پيش ‍ حضرت رسول صلى الله عليه و آله هيچ دانه خرما نبود و همه نزد حضرت امير بود، حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمودند: من كثر نواه فهو اكول ؛ هر كه دانه او بيشتر بود، بسيار خورنده است .
حضرت امير فرمودند: من اكل نواه فهو اكل ؛ هر كه خرما را با دانه خورده است ، آن خورنده تر است
حضرت امير چون اين كلام را فرمود، حضرت رسول صلى الله عليه و آله تبسم نموده فرمان داد تا هزار درهم به آن حضرت انعام دادند.

منبع: خزائن ، ص 396.

پاسخ دعا

پاسخ دعا

در دعا بايد توجه داشت كه هيچگاه داعى با دست خالى بر نمى گردد. زبان روايات در اين امر بسيار شيرين است . اتم فوائد و اهم مصالح ، آن اصلاح جوهر نفس ناطقه و لسان استعداد است كه انسان آن را در دعا بر اثر تقرب به حق سبحانه تحصيل مى كند. خلاصه آنچه كه براى تحصيل آن به دعا نشسته اى ، بهتر از آنكه مى خواهى عايدت مى شود و اگر آن حاجت مخصوص تو برآورده نشد، غمگين مباش كه تبديل به احسن شده است . و قال ربكم ادعونى استجب لكم ؛ پروردگارتان گفت : بخوانيد مرا تا شما را پاسخ گويم .

منبع:نور علی نور