در شب قدر چه کنیم؟

در شب قدر چه کنیم؟

از جناب صدوق ابن بابويه- رضوان الله تعالى عليه- در احياى شبهاى بيست و يكم و بيست و سوم ماه مبارك رمضان كه ليالى قدرند در مفاتيح محدث قمى- ره- چنين نقل شده است: قال شيخنا الصدوق فيما أملى على المشايخ فى مجلس واحد من مذهب الامامية: و من أحيى هاتين الليلتين بمذاكرة العلم فهو افضل. انتهى.

يعنى افضل اعمال در احياى اين دو شب قدر مذاكره علم است.

منبع: نکته 673 هزار و یک نکته

شب قدر

شب قدر

به نص صريح قرآن مجيد، قرآن در شهر رمضان در ليله مباركه قدر نازل شده است. إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (قدر آيه 2) إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ (حم دخان آيه 4) شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ‏ (بقره آيه 186).

ليلة القدر و يوم الله را مراتب و مظاهر بسيار است، چنانكه همه حقايق نظام هستى بدين منوال‌‏اند كه نسبت دانى به عالى نسبت فرع به اصل و ظل به ذى ظل است و هر مرتبه را احكامى خاص است و در عين حال از غيب تا عين، وحدت هويت هر يك محفوظ است. و زمان را اصلى مفارق است كه علت و روح آنست و با وى معيت وجودى طولى دارد.

از آن روح كه اصل مفارق است تعبير به دهر مى ‏نمايند كه دهر روح زمان است و نسبت دهر به زمان نسبت روح به جسد است، چنانكه نسبت سرمد به دهر؛ كه موجودات سرمدى مبادى و علل موجودات دهرى، و موجودات عالم دهر مبادى و علل وجودات زمان و زمانى هستند، خلاصه سرمد روح دهر است و دهر روح زمان است. بنابراين در بسيارى از موارد كه از زبان اهل بيت عصمت و وحى، به زمان مانند مخاطبه با ذوى العقول خطاب م ى‏شود بايد بلحاظ خطاب به اصل و مبدأ زمان بوده باشد كه از مفارقات نوريه و از دار آخرت است و دار آخرت حيوة و شعور است‏ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ‏ (عنكبوت 66).

از باب مثال دعاى چهل و پنجم صحيفه سجاديه در وداع شهر رمضان است در اين دعا، امام خطاب به ماه مبارك رمضان مى ‏نمايد و چندين بار وى را سلام مى‏ كند و او را وداع مى ‏نمايد و مى ‏فرمايد: السلام عليك يا شهر الله الاكبر و يا عيد أوليائه. السلام عليك يا اكبر مصحوب من الاوقات.

مراتب حقايق ممكنه را بحسب نشئات بطور اجمال به سه مرتبه وجود عقلى و وجود مثالى برزخى و وجود طبيعى مادى تقسيم مى‏ كنند؛ و وجود عقلانى هر حقيقت را رب النوع افراد مثالى و طبيعى آن مى ‏دانند. وجود عقلى زمان را كه بسيار بسيط و غير قابل تعدد است و يك فرد هم بيشتر نيست دهر اعلى گويند؛ و وجود مثالى زمان را كه طرف موجودات مثاليه است و به بساطت وجود عقلى نيست و از بساطت و وحدت هم بىیهره نيست، دهر اسفل گويند؛ اما وجود مادى طبيعى زمان همين مدت گذشت حوادث است كه در آن قبل و بعد و تقدم و تأخر و انقسام و تجزيه و تعدد تصور مى ‏شود پس بدانكه شب قدر را به حسب نشأه عنصرى زمانى افراد متشابه و متماثل است، مثلا در يك ماه مبارك رمضان بحسب اختلاف آفاق در يكى از آفاق شرقيه چون هند، شبى بيست و سوم ماه مبارك رمضان باشد كه بحسب روايات اهل بيت عصمت و طهارت ليلة القدر است، و حال اين كه شب قبل آن در يكى از آفاق غريبه آن مثلا ايران شب بيست و سوم ماه مبارك بوده است كه در آفاق ايران رؤيت هلال ماه مبارك يكشب قبل از هند بوقوع پيوسته است كه هر دو شب ليلة القدراند و بحسب آفاق ليلة القدر متعدد بتعدد ظلى و زمانى است.

منبع» هزار و یک نکته