شهادت به حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها در اذان و اقامه از دیدگاه علامه حسن زاده املی
علم الهدی سید مرتضی ( رضوان الله تعالی علیه ) در امر عصمت کتابی بنام « تنزیه الانبیاء » نوشته است. و جناب خواجه طوسی ( قدس سره ) در مساله ثالثه مقصد رابع « تجریدالاعتقاد » فرموده است :
" و واجب میشود بر نبی عصمت برای اینکه ثقه بودن وی و غض از نبوت او حاصل میشود و برای وجوب تبعیت مردم از وی".
حضرت علامه حسن زاده آملی دامة برکاته می فرمایند
" و حقیقت عصمت آن قوّه نوری ملکوتیه است "
و حضرت فاطمه (س) بنت رسول الله (ص) با اینکه دارای سمت نبوّت تشریعی نبوده اند ، صاحب ملکه عصمت بوده است. و این منافاتی ندارد که انسانی را رتبت نبوّت تشریعی نباشد و او را ملکه عصمت بوده باشد که در بیان فوق نبوّت تشریعی و نبوّت انبائی خود بحث جدا میخواهد که مجال آن در اینجا نمی باشد . « عصمت » در لغت به معنی منع بوده و ملکه عصمت صاحب عصمت را از هرگونه امر ناپسند و ناروا حافظ و مانع و رادع است، حتی صاحب آن نیّت گناه هم نمیکند، غفلت و سهو و نسیان در او راه ندارد، همانطور که در سوره مبارکه اعلی آیه 7 خداوند تبارک و تعالی می فرماید: " سنقرئک فلا تنسی " صاحب عصمت از کودکی و آغاز زندگی همه اقوال و آثار و افعال و احوالش حکم حکیم است.
در تفسیر سوره مریم آیه 12 آمده است که وقتی کودکان به یحیی (ع) گفتند بیا با ما برای بازی فرمود ما برای بازی آفریده نشده ایم. حضرت علامه سپس به بیان امیرالمومنین (ع) در نهج البلاغه به عصمت عترت رسول اکرم (ص) تمسّک نموده اند. ایشان در نکته 748 کتاب هزار و یک نکته اشاره به این موضوع نموده اند که « نمی دانم در کجا دیده ام که فخر رازی در هر مساله ای از مبدا تا معاد تشکیک نموده است و اعتراض کرده است، که او را « امام المشککین » خوانده اند ولی با این حال در عصمت سیده نساءالعالمین، فاطمه(س) بنت رسول الله، تسلیم محض بوده است که آن جناب بلامدافع معصومه بوده است و در عصمت و طهارتش جای شک و تردید نیست»
ایشان در کتاب « شرح فصّ حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیه » حضرت صدیقه طاهره را به « بقیة النبوه » ستوده اند به این استدلال که در زیارت جامعه است : " االسلام علی الائمه الدعاة .. و بقیة الله و خیرته ..." . بدیهی است که بقیه هر چیز همان چیز است و اوصاف و آثار و خواص او را دارد و اهل بیت رسول اکرم (ص) را که بقیة الله و بقیة النبوه می گویند تعظیم و تجلیل از آنان بدین لحاظ است. باذن الله کار خدایی می کنند و مانند رسول او نشر حقایق و معارف قرآنی می نمایند و کار پیغمبری می کنند که آن بزرگواران بقیة الله و بقیة النبوة می باشند. فتبصّر ( کلّهم نور الواحد )