حال خردمندان


حال خردمندان

امام هشتم عليه السلام فرموده است : خردمندان مى دانند كه آن چه در ماوراى اين نشئه عالم طبيعت است ، از همين نشئه كه آيت و مثال آن است دانسته مى شود. 


منبع:فضايل و سيره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملي

حجاب خدا


حجاب خدا
در باب 36 توحيد صدوق كه باب الرد على الثنويه و الزنادقه است ، روايت شده است كه :
دخل رجل من الزنادقه على الرضا عليه السلام - مردى از زنادقه نزد حضرت رضا عليه السلام آمد، تا اين كه گويد - قال الرجل : فلم احتجب ؟
فقال ابوالحسن عليه السلام : ان الاحتجاج عن الخلق لكثره ذنوبهم ... .
آن مرد مى پرسد كه : چرا خدا از خلق پوشيده است ؟
امام فرمود: گناهانشان حجابند.

شيخ اجل سعدى گويد:

سعدى ! حجاب نيست ، تو آيينه پاك دار

زنگار خورده چون بنمايد جمال دوست ؟


منبع:فضايل و سيره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملي

به غم ما غمگين باش ؛ در شادى ما شاد!

به غم ما غمگين باش ؛ در شادى ما شاد!


در حديث زيان بن شبيب از امام رضا عليه السلام نقل است كه آن حضرت فرمود: اى پسر شبيب ! اگر مى خواهى كه به درجات اعلاى بهشت رسى ، با ما باش ! به غم ما غمگين باش و به شادى ما شاد! و بر تو باد ولايت ما! كه هر كس سنگى را دوست داشته باشد، خداوند در روز قيامت با آن محشورش كند .
شبى در حشر و معاد خود فكر مى كردم و به نامه اعمال خويش نظر مى افكندم ، و اين كه چگونه به اعمالم رسيدگى خواهد شد كه ديدم چيزى لازمه نفسم شده ، با آن محشور گشته و از آن جدا نمى شود، وقتى دقت كردم ديدم كتابى خطى است كه آنرا به شدت دوست دارم . در اين وقت اين حديث را به ياد آوردم كه : هر كس سنگى را هم دوست داشته باشد با آن محشور مى شود. و كتاب هم مانند سنگ ، از جمادات است و از اين جهت با آن فرقى ندارد.

منبع:فضايل و سيره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملي

امام رضا در اثار علامه حسن زاده آملی

اوهام قلوب بزرگ تر از ديدگان چشم است
كلينى در باب ابطال الرويه از كتاب كافى ، از محمد بن يحيى و او از احمد ين محمد از ابى هاشم جعفرى از امام رضا عليه السلام نقل مى كند كه از آن حضرت درباره خدا پرسيدم كه : آيا به وصف در مى آيد؟
فرمود: آيا قرآن نخوانده اى ؟
گفتم : آرى ! خوانده ام .
فرمود: اين آيه را نخوانده اى كه مى فرمايد:
لاتدركه الابصار و هو يدرك الابصار
گفتم : چرا خوانده ام .
فرمود: مى دانيد ابصار يعنى چه ؟
گفتم : آرى .
فرمود: يعنى چه ؟
گفتم : ابصار ديدگان (ديدن چشمان )
فرمود: اوهام قلوب بزرگ تر از ديدگان چشم است . پس اوهام نمى توانند او را درك كنند، ولى او اوهام را درك مى كند.

منبع:فضايل و سيره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملي

امام رضا در اثار علامه حسن زاده آملی

قياس احاديث با قرآن
حسن بن جهم از امام صادق عليه السلام نقل مى كند و مرحوم فيض ‍ قدس سره آنرا در باب اختلاف حديث و حكم در كتاب وافى آورده است : راوى مى گويد: به امام رضا عليه السلام عرض كردم : روايتهاى مختلفى از شما به ما مى رسد، ما چه كار كنيم ؟
آن حضرت فرمودند: هر روايتى كه از ما به شما رسيد، با قرآن و احاديث ما مقايسه كنيد؛ اگر به آن دو شباهت داشت ، راست است و اگر شباهت نداشت ، دروغ است و آنرا نگفته ايم .

منبع:فضايل و سيره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملي

امام رضا در اثار علامه حسن زاده آملی

فتواى تحريم خمر در قرآن
از على بن يقطين ، روايت مى كند: مهدى عباسى از امام ابوالحسن عليه السلام پرسيد كه : آيا حرمت شرب خمر در كتاب خداى تعالى ذكر شده است ؟ زيرا مردم تنها مى دانند كه از آن نهى شده ، ليكن نمى دانند كه آيا تحريم نيز شده است يا نه !
حضرت فرمود: خمر در كتاب خداى تعالى نيز تحريم شده است .
مهدى عرض كرد: يا اباالحسن ! اين حرمت در كجاى قرآن ذكر شده است ؟
حضرت فرمود: در آنجا كه خداوند متعال مى فرمايد: قل انما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن والاثم و البغى بغير الحق .
وقتى خداوند مى فرمايد: ما ظهر منها، مقصود زناى علنى و پرچم هايى است كه فاجران براى زنان بدكار در جاهليت در بالاى خانه نصب مى كرده اند. و قول خداوند متعال كه مى فرمايد: و مابطن ، يعنى زن پدر؛ زيرا پيش از بعثت پيامبر صلى الله عليه وآله چون پدر وفات مى كرد، پسرش كه از آن زن نبود او را به ازدواج خويش در مى آورد. پس خداى تعالى اين عمل را تحريم فرمود.
و مقصود از الاثم ، همان خمر است كه خداى تعالى در جاى ديگرى مى فرمايد: يسئلونك عن الخمر و الميسر، قل فيهما اثم كبير و منافع للناس .  پس ، اثم در كتاب خداوند، خمر و قمار است و همان طور كه خود فرموده ، گناه شان بسى بزرگ تر است .
پس مهدى مرا گفت : اى على بن يقطين ! اين فتوايى هاشمى است .
من نيز بدو گفتم : راست گفتى اى امير مؤمنان ! و حمد خدايى را كه اين علم را از شما اهل بيت دور نساخت !
به خدا قسم ، هنوز چيزى نگذشته بود كه مهدى خطاب به من گفت : راست گفتى ، اى رافضى !

منبع:فضايل و سيره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملي

امام رضا در اثار علامه حسن زاده آملی

 اكمال دين در لحظه وفات رسول (ص )
عبدالعزيز مسلم مى گويد: در يكى از روزهايى كه در مرو خدمت حضرت رضا عليه السلام بوديم ، جمعه اى در مسجد جامع اجتماع كرديم . در اين بين از امامت و كثرت اختلاف مردم در اين موضوع سخن به ميان آمد.
خدمت امام عليه السلام رسيدم و از مباحثات مردم ، با وى گفتگو كردم . امام رضا عليه السلام تبسمى كرد و فرمود: اى عبدالعزيز! اين قوم ، نادانند و در آراء و نظريه ها، مكر و فريب و خدعه خورده و غافل گشته اند .
خداوند متعال ، پيامبر خود را هنگامى قبض روح كرد كه دينش را كامل گردانيده و قرآن را كه در آن بيان هر چيزى و حلال و حرام و حدود و احكام و آنچه مردم بدان نياز دارند، بطور كامل هست نازل فرمود.
و آن خداوند متعال مى فرمايد: ما فرطنا فى الكتاب من شى ء. در حجه الوداع ، كه روزهاى آخر عمر پيامبر صلى الله عليه وآله است ، پروردگار متعال آيه شريفه اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا  را نازل فرمود و نعمت خود را تمام كرد.
امر امامت ، اتمام دين است كه دين به وسيله آن كامل گردد و حضرت رسول صلى الله عليه وآله قبل از اين كه از جهان خاكى رخت بربندد، معالم دينش را براى مردم بيان فرمود و راهش را نشان داد و خود به قصد خداوند، آنان را ترك كرد.
آن حضرت صلى الله عليه وآله ، على بن ابى طالب عليه السلام را براى مسلمانان پيشوا و راهنما قرار داد و هر چه را كه بدان نياز داشتند بر ايشان بيان فرمود. هر كس گمان كند كه خداوند، دين خود را كامل نكرده است ، كتاب خداوند را انكار نموده و هر كس كتاب خدا را انكار كند، كافر است . آيا اين مردم ، قدر امام را و موقعيت او را در ميان امت دانند تا در مورد انتخابش ‍ اختيار داشته باشند؟
امامت به اندازه اى مقامش بلند و جايگاهش رفيع و باطنش عميق است كه عقول مردم ، كنه و حقيقت آن را درك نكند و با راى نظر خود نتوانند آن را ادراك آورند، و يا با اختيار و انتخاب خود امامى را برگزينند.
امامت ، مقامى است كه ابراهيم خليل عليه السلام از طرف خداوند بدان رسيد، و اين مقامى بود كه پس از نوبت و خلت به آن حضرت تفويض ‍ شد.
مقام امامت ، سومين مقام ابراهيم عليه السلام بود، از طرف پروردگار به وى تفويض شد و اين خود، فضيلتى بود كه ابراهيم عليه السلام بدان مشرف گرديد.
خداوند متعال فرمود: انى جاعلك للناس اماما  و ابراهيم عليه السلام از روى خوشحالى پرسيد: و من ذريتى ؟
و خداوند در پاسخ فرمود: لا ينال عهدى للظالمين .
اين آيه شريفه ، امامت ستمكاران را تا روز قيامت باطل و آنرا در برگزيدگان منحصر فرموده است . پس از آن ، خداوند متعال امامت را گرامى داشت و آنرا در ذريه ابراهيم (ع ) كه پاك و برگزيده بود، قرار داد.
پس ، فرمود: و وهبنا له اسحاق و يعقوب نافله و كلا جعلنا صالحين  و جعلنا ائمه يهدون بامرنا و اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقم الصلوه و ايتاء الزكوه و كانوا لنا عابدين .
مقام امامت در ذريه آن حضرت باقى ماند و اين مقام را از يكديگر به ارث بردند تا نوبت به رسول اكرم صلى الله عليه وآله رسيد. خداوند متعال در اين باره فرمايد: ان اولى الناس بابراهيم للذين اتبعوه و هذا النبى و الذين آمنوا والله ولى المؤمنين  مقام امامت ، مخصوص رسول اكرم صلى الله عليه وآله بود و پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله نيز اين مقام را به على عليه السلام تفويض فرمود: اين عمل به امر پروردگار و ادامه سنت مفروض ‍ و الهى بود. پس از على عليه السلام ، مقام امامت در ذريه آن حضرت كه از برگزيدگان بودند، قرار يافت ، برگزيدگانى كه علم و ايمان از طرف خداوندى بدان ها عطا شده كه قرآن فرمايد: و قال الذين اوتو العلم والايمان لقد لبثتم فى كتاب الله الى يوم البعث  امامت تا روز قيامت در فرزندان على عليه السلام خواهد بود؛ زيرا پس از محمد صلى الله عليه وآله ، پيامبرى نيست ؛ حال ، اين مردمان نادان ، چگونه مى توانند امام خود را برگزينند؟
امامت ، مقام انبيا و ميراث اوصياست .
امامت ، خلافت خدا و رسول و مقام اميرالمؤمنين و ميراث حسن و حسين است .
امامت ، زمام دين و نظم جامعه مسلمين و اصلاح امور دنيا و عزت مومنان است .
امامت ، ريشه و شاخه بالنده دين اسلام است .
تمام و كمال نماز و زكات و روزه و حج و جهاد و بركت اموال فى و صدقات ، و امضاى حدود و احكام ، و حفظ  مرزها، به امام است .
امام ، حلال خداوند را حلال ، و حرامش را حرام كند و حدود خداوند را اقامه نمايد، و از دين پروردگار دفاع و مردم را با حكمت و موعظه حسنه و حجت بالغه به سوى پروردگار دعوت كند. امام ، مانند آفتاب درخشان است كه روشنايى آن همه عالم را فرا گرفته و خود در جايى بلند است كه دست احدى به آن نرسد و ديدگان را توان يافتنش نيست .
امام ، چون ماه تابان و نور فروزان و چراغ درخشان و ستاره راهنما در شبهاى تاريك و رهگذر شهرها و بيابان ها و گرداب درياهاست . امام ، آب گواراى تشنگان و دليل هدايت و نجات از هلاكت است . امام ، مانند آتشى در بلندى است كه مردم از آن هدايت گيرند و گرمايى است كه به آن خود را گرم كنند.
امام ، راهنمايى است كه آدمى را از مهلكه ها نجات بخشد كه هر كس او را ترك كند، در هلاكت گرفتار افتد.
امام ، ابر بارنده و باران شتابنده و آفتاب فروزان و زمين هموار و چشمه جوشان و آب گاه و گلستان است .
امام ، امين رفيق و پدر مهربان و برادر شفيق و پناه بندگان در مصيبتهاى بزرگ باشد.
امام ، امين خدا در زمين و حجت پروردگار در بندگان و جانشين او در شهرهاست و داعى به سوى اوست و مدافع حرمتش .
امام ، از گناه پاك و از هر عيب و نقصى منزه است . او مخصوص به علم ، و موسوم به حلم ، و حافظ نظام دين و عزت مسلمين ، و خشم بر منافقان و هلاك كافران است .
امام ، يگانه روزگار است كه كس با او قرين نباشد و عالمى با وى برابرى نكند. چون او كسى نيست و نه بدلى دارد و نه مثلى و نه نظيرى .
امام ، فضل و دانش را بدون كسب و تعليم فراگيرد و خداوند وهاب علم را به او عطا كند.
پس چه كسى تواند امام را بشناسد و يا او را انتخاب كند؟ هيهات ! هيهات ! عقول مردم در اين وادى سرگردان ، و انديشه آنان از درك حقايق ناكام است .

منبع:فضايل و سيره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملي

امام رضا در اثار علامه حسن زاده آملی

نور آسمان و زمين
شيخ صدوق در تفسير آيه الله نور السموات و الارض از عباس بن هلال نقل كرده است كه : از امام رضا عليه السلام درباره اين آيه پرسيدم ايشان فرمود: يعنى هدايت كننده اهل آسمان و زمين .
و در روايت برقى آمده است : كسانى را كه در آسمان و زمين اند، هدايت مى كند.
اين بدان سبب است كه هر كس به سوى حقيقتى ، هدايت يافته باشد، در واقع با نور وجود هدايت شده است و اگر نور نبود، تاريكى ها غالب مى شد. پس نور، يعنى وجودى كه هدايت كننده است . و اين تصديق سخن ولى الله اعظم است كه نور را به هادى تفسير نمود.

منبع:فضايل و سيره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملي

امام رضا در اثار علامه حسن زاده آملی

دربانى امام رضا (ع )
فخر رازى مى گويد: ابو يزيد بسطامى افتخار مى كرد كه سقاى خانه جعفر بن محمد صادق عليه السلام بود، و معروف كرخى به دست ابوالحسن ، على بن موسى عليه السلام اسلام آورد و تا وقتى كه زنده بود، سمت دربانى خانه او را بر عهده داشت .

منبع:فضايل و سيره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملي

امام رضا در اثار علامه حسن زاده آملی

حكمت احكام الهى
امام على بن موسى رضا عليه السلام در پاسخ به پرسشهاى محمد بن سنان ، چنين نوشت كه : خداى تعالى قتل نفس را به جهت آن كه اگر حلال مى گشت تباهى مردمان و نابودى و فساد تدبير آنان را موجب مى شد، حرام فرمود.
و خداى تعالى عقوق والدين را حرام فرمود؛ چرا كه در آن ، ناسپاسى خداى تعالى و والدين و كفر نعمت است و ابطال شكر و كمى و انقطاع نسل . از آن روى كه در عقوق والدين ، ارج ننهادن به والدين و حق ناشناسى و قطع ارحام نهفته و نتيجه اش آن است كه والدين به سبب آن كه فرزند از احسان بدانان خوددارى مى نمايد، از داشتن فرزند و تربيت آن اجتناب ورزند.
و خداوند، زنا را حرام فرمود به دليل فسادى كه در آن است و موجب قيل نفس و از ميان رفتن نسبها مى شود و ترك تربيت كودكان و فساد ميراثها و مفاسدى ديگر از اين قبيل .
و خداوند عز و جل تهمت به زنان شوهر دار را حرام فرمود؛ زيرا باعث فساد نسبها مى شود و نفى ولد و تباهى ميراثها و ترك تربيت كودكان و از ميان رفتن معروف و گناهان كبيره اى كه در آن است و علل ديگرى كه موجب فساد مردمان است .
و خداوند خوردن مال يتيم را از روى ظلم و به ناحق باش ، حرام فرمود به علل بسيارى كه فساد در پى دارد: اول آنكه چون كسى به ناحق مال يتيم را بخورد، در واقع بسيارى كه فساد در پى دارد: اول آنكه چون كسى به ناحق مال يتيم را بخورد، در واقع در قتل او شركت جسته است ؛ زيرا يتيم به خود متكى و بى نياز نيست و كسى هم كه چون والدينش امورش را بر عهده گيرد، موجود نيست . پس چون كسى مال او را بخورد، مانند اين است كه او را كشته است و به فقر و بى چيزى كشانده است . علاوه بر اين خداوند اين عمل را حرام كرده و برايش مجازات تعيين فرموده كه مى فرمايد: كسانى كه مى ترسند كودكان ناتوان از آنها باقى مانده ، زير دست مردم شوند؛ پس بايد از خدا بترسند و سخن به اصلاح و درستى گويند و راه عدالت پويند. و نيز ابو جعفر عليه السلام فرمود: خداوند خوردن مال يتيم را دو عقوبت مقدر فرمود: عقوبتى در دنيا و عقوبتى ديگر در آخرت .
پس در تحريم مال يتيم ، بقاى يتيم و استقلالش مر خودش را باشد و آيندگان از آنچه بدو رسيده سالم مانند؛ از آن روى كه خداوند عزوجل بر خوردن مال او عقوبت مقرر فرموده است ، و علاوه بر اين ، خوردن مال يتيم سبب مى شود كه چون او به سنى رسد كه ستمى را كه بر او شده دريابد، به انتقام بر خواهد خاست و كينه و عداوت و دشمنى حاكم گردد و در نتيجه ، به نابودى و تباهى رسند.
و خداوند، فرار از جهاد را حرام فرمود؛ زيرا به واسطه اش دين سست مى شود و پيامبر صلى الله عليه وآله و امامان عادل عليه السلام كوچك شمرده مى شوند و يارى آنان عليه دشمنان ترك مى گردد: و ديگر ستم و از ميان برداشتن فساد را رد نموده اند، به عقوبت نمى رسند، و نيز دشمن بر مسلمانان جرى مى شود و قتل و غارت و ابطال حق خداى تعالى و فسادهاى ديگر لازم مى آيد. و خداوند متعال ، تعرب بعد از هجرت را حرام فرمود؛ چه در آن ، رجوع از دين و يارى نكردن انبيا و حجج الهى - عليهم افضل الصلوات - است كه اين تباهى و فساد در خود دارد و ابطال و پايمال شدن حق هر ذى حقى را، نه آن كه علت حرمت ، سكونت در باديه باشد، و از اين رو، چنانكه كسى به دين رهنمايى شود و بدان معرفت يابد، بر او جايز نيست كه با اهل جهل و نادانى زندگى كند در حالى كه ترس (بى ايمانى ) بر او مى رود؛ زيرا او از اين خطر ايمن نيست كه معرفت و علم خويش (دين ) را ترك كند و با اهل جهل در بى ايمانى بماند.
و سبب حرمت ربا، نهى خداى تعالى و فسادى است كه در اموال پديد مى آيد؛ زيرا چون انسان ، درهمى را به دو درهم بخرد، بهاى اين درهم ، درهمى بيش نيست و مابقى باطل است . پس خريد و فروش ربا در هر حالى بر خريدار و فروشنده ، پليد و ناپسند است . از اين رو، خداى تعالى ربا را به جهت فسادى كه از اموال پديد مى آورد بر بندگان ممنوع ساخت ؛ همچنان كه ممنوع ساخته است كه اموال شخص سفيه را تا زمانى كه بهبود نيافته بدو بدهند؛ چه خوف آن مى رود كه آنرا تباه كند. پس اين است علت آنكه خداوند تعالى ، ربا و فروختن درهمى به دو درهم را حرام فرموده است .
و سبب تحريم ربا پس از بينه ، كوچك شمردن حرام محرم است كه ارتكاب اين عمل پس از بيان ، و تحريم خداوند تعالى ، گناهى بزرگ باشد و اين عمل را سبب جز كوچك شمردن حرام محرم نيست و كوچك شمردن همان و دخول در كفر نيز همان .
و سبب تحريم ربا در نسيه ، از ميان رفتن معروف و تلف شدن اموال و مشتاق گشتن مردم به سود و ترك قرض (الحسنه ) و صنعتهاى معروق است و فساد و ظلم و تباهى اموال كه در آن است .

منبع:فضايل و سيره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملي

امام رضا در اثار علامه حسن زاده آملی

ازدواج حضرت رضا (ع ) با ام الفضل
ماءمون چون على رغم سن اندك حضرت ابو جعفر عليه السلام ، فضل و بلوغ ايشانرا در علم و حكمت و ادب ملاحظه كرد، به شعف آمد و دريافت كه او چنان در عقل ، كامل است كه احدى از مشايخ آن دوران به پايش ‍ نرسد؛ بنابر اين ، دختر خود، ام الفضل را به عقدش در آورد و او را همراه ايشان به سوى مدينه گسيل داشت . و ماءمون بسيار بر حضرت ، اكرام و تعظيم مى كرد و قدر و منزلت ايشان را اجلال مى نمود.

منبع:فضايل و سيره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملي

امام رضا در اثار علامه حسن زاده آملی

عبادت چيست ؟
معمر بن خلاد گويد: از امام رضا عليه السلام شنيدم كه فرمود: عبادت تنها كثرت نماز و روزه نيست ، بلكه عبادت ، تفكر در امر خداى عز و جل است .
 
 تو خود حجاب خودى از ميان بر خيز!
از ثامن الائمه عليه السلام سوال شد كه : چرا خداوند از خلق در حجاب است ؟
در جواب فرمود: حجاب از بسيارى گناهان مردم است .

منبع:فضايل و سيره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملي

امام رضا در اثار علامه حسن زاده آملی

نرم گشتن بندهاى آهن
يكى از محبان امام رضا عليه السلام را بعد از شهادت وى حبس نمودند، و زنجير گران بر گردن و پايش نهادند، و او را در خانه اى كه حبس نموده بودند آتش زدند، كه دايم مناقب امام گفتى ، و درهاى مدح اولاد رسول سفتى ، بعد از امر سوختن خانه چون آن فقير بى گناه از اين حال آگاه شد مناجات نمود كه يا رب به حق آن امامى كه انگور زهر آلود چهره به باغ شهادت گرد آلود كرد، و به حق رضاى آن رضا كه به تقدير تو موافق گشته و به داغ دورى فرزندان و مفارقت جان راضى شد، مرا از اين بند گران خلاصى ده ، و آتش ‍ سوزان را به محبت اولاد خليل خود بر من گلستان كن ، همان دم به كرم مجيب دعوه المضطرين (الدعاء) بندهاى آهن چون موم نرم گشت ، و از آن آتش بلا به خاك جسم آب محبت زده ، چون باد از آن ورطه خلاص شد كه به يك سر موى وى مضرت برسيد.

منبع:فضايل و سيره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملي

امام رضا در اثار علامه حسن زاده آملی

خوشه انگور زهراگين
ماءمون خليفه باغبانى داشت كه باغ انگور او را رونق دادى ، و گوش تاكها را به خوشه هاى انگور گوشوارهاى لعل نهادى ، هميشه امام رضا عليه السلام پيش باغبان رفته ، زنهار و الف زنهار اين خوشه انگور كه در اين تاك است مفروش ، و ثمن آنرا مگير، كه نصيب من خواهد بود، و از آن جا مرا خواهد فزود، كه بر او ظاهر بود كه در آن خوشه انگور زهر خواهند نهاد، و بخورد وى دهند كه آن باعث شهادت و ميوه پر حلاوت او گردد، و از آن تاك درجات عقبا و پايه اعلا حاصل نمايد، آخرالامر ماءمون عليه اللعنه بدان انگور پرزهرش به درجه شهادت رساند.

انگور زهر خورده چه دادى تو با امام
 
ميخانه كعبه ساز و وضو از شراب كن

منبع:فضايل و سيره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملي
 

امام رضا در اثار علامه حسن زاده آملی

كوه و دريا و درختان همه در تسبيح اند!
بعضى از دريانوردان در نزد معروف از طوفان و آشوب دريا شكايت كردند، معروف به آنان گفت : هر گاه دريا آشوب شد، او را بر سر معروف سوگند دهيد، آرام مى شود!
به دستور عمل كردند و بهره مند شدند.
امام عليه السلام به معروف فرمود: اين مقام را از كجا به دست آورده اى ؟
عرض كرد: مولاى من ! سرى كه عمرى در آستانه ولايت شما فرود آمده است ، او را در نزد خداوند اين حد قدر نبايد باشد؟
!

منبع:فضايل و سيره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملي