معجزات قولی

معجزات قولی

پوشيده نيست كه اينگونه معجزات قولى را بعد از قرآن و پيغمبر خاتم صلى الله عليه و آله از هيچ صحابه و تابعين و علماى بعد از آنان، به جز از ائمه اثنى عشر اماميه عليهم السلام، روايت نشده است وتنها همين معجزات قولى در حقانيت امامت الهيه آنان كافى است.

منبع: رساله انه الحق

تمثل اعمال در قیامت

تمثل اعمال در قیامت

آن ملكات مانند روح اند و اين صور مانند اجساد و روح الارواح نفس آدمى است در آيه كريمه (فتمثل لها بشرا سويا) هم در تمثل و هم در لها تدبر لازم بايد كه مفتاح حل مشكلات  اينگونه مسائل است. زبان لها اين است كه تمثل حقايق براى ذات نفس مستعد است و تمثلات هر كس اختصاص به او دارد، تو صد حديث مفصل بخوان از اين مجمل. پوشيده نيست كه اينگونه معجزات قولى را بعد از قرآن و پيغمبر خاتم صلى الله عليه و آله از هيچ صحابه و تابعين و علماى بعد از آنان، به جز از ائمه اثنى عشر اماميه عليهم السلام، روايت نشده است.

منبع: رساله انه الحق

در الهى نامه آمده است:

در الهى نامه آمده است:

الهى چه شگفتى از اين بيشتر كه ماء مهين خوانا و نويسا شد، و سلاله طين گويا و شنوا.

الهى همه اين و آن را تماشا كنند و حسن خود را كه عجب تر از خود نيافت.

الهى من خودم را نشناختم تا تو را بشناسم.

الهى عارفان گويند عرفنى نفسك، اين جاهل گويد عرفنى نفسى.

الهى در شگفتم از آنكه كوه را مى شكافد تا به معادن جواهر دست بيابد و خويش را نمى كاود تا به مخازن حقائق برسد.

الهى در ذات خودم متحيرم تا چه رسد در ذات تو.

منبع: رساله انه الحق

نطفه انسانی عصاره عالم است

نطفه انسانی عصاره عالم است

به مثل، نطفه انسانى كه زبده عالم و صفوت و لباب و خلاصه آنست، آن چنانكه از ماست در مشك، به زدن مشك زبده آن گرفته مى شود، عالم همچو مَشكى است كه از جنب و جوش و حركات حيرت آور آن زبده اى به نام نطفه انسانى حاصل مى شود كه آخر همه آنها و عصاره همه آنها است و در وى قواى عالم جمع است. همين نطفه آدمى كه در آخرين مرحله تنزل وجودى قرار گرفته است، در اولين مرحله قوس صعودى است كه مشترك بين دو قوس نزول و صعود است، يدبر الامر من السماء الى الارض ثم يعرج اليه.

منبع: رساله انه الحق

مراقبت

مراقبت

يكى از امور اهم در وصول به معرفت نفس، استقامت در مراقبت  كامل است كه همواره انسان مشغول بذكر الله يعنى به ياد او و در حضور او باشد و ظاهر و باطن انسان در جميع شئون زندگى او مطابق دستورالعمل مسير تكاملى او باشد و آن دستورالعمل هم جز قرآن كريم نيست ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم و اين دستور العمل بايد در متن شئون حياتى او پياده گردد مثل دستورالعمل نهال پروريدن و آنرا به بار رساندن كه باغبان بايد آنرا در مسير رشد و تكامل و شئون نهال پياده كند چون دين مسير تكاملى انسان و صراط مستقيم و عين صراط الله و صراط الى الله است، هر كه از آن تجاوز كرده است بر خويشتن ستم كرد و از سير تكاملى انسانى و حركت  استكمالى الى الله تعالى باز ماند.

 (و من يتعد حدود الله فقد ظلم نفسه) و (ومن يتعد حدود الله فاولئك  هم الظالمون)

كليد همه مشكلات مراقبت  است، و تخم هرگونه سعادت مراقبت است و مراقبت وظيفه هر فرد مسلمان است،, و هر چه مراقبت  كاملتر باشد عوائد نفس كه نزل و موائد الهيه اند زلال تر و صافى تراند، و از اغبرار و استتار دورترند تا اينكه حقيقت و واقع اشياء كما هى بر مراقبت آشكار گردد كه صدق محض و حق طلق است و عين مكيال و معيار است و ديگران را ميزان قسط.

ولى الله اعظم اميرالمؤمنين على عليه السلام در مناجات خود خواسته است كه: اللهم نور ظاهرى بطاعتك، وباطنى بمحبتك، وقلبى بمعرفتك، وروحى بمشاهدتك، وسرى باستقلال اتصال حضرتك يا ذا الجلال والاكرام.

و اهم اين فقره هاى مناجات، فقره (و سرى باستقلال اتصال حضرتك) است كه سر انسان در اتصال به حضرت حق استقرار داشته باشد و ادب  مع الله را مراعات و مراقبت كند كه وظيفه انسان است و اين حضور است كه نور است و عارف بالله بدان مرزوق است شيخ رئيس در فصل دوم مقامات العارفين اشارات ناظر به اين فقره نوريه علويه است كه گفت: المنصرف بفكره الى قدس الجبروت مستديما لشروق نور الحق فى سره يخص باسم العارف.

مراقبت كشيك  نفس كشيدن و پاسبان حرم دل بودن است.

پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب

تا در اين پرده جز انديشه تو نگذارم

منبع: رساله انه الحق

رساله انه الحق

رساله انه الحق

كلمه مباركه حق , چه در قرآن مجيد و روايات صادره از اهل بيت عصمت و طهارت و چه در كتب و رسايل اصول معارف و فروع احكام و چه در كتب قدما , از مشايخ اساطين قبل از اسلام لفظى ريشه دار است . بدين جهت استاد حسن زاده بر آن شدند كه چندين بار در باره حق رساله اى بنگارند , ولى هر بار نا تمام ماند , تا اينكه حضرت علامه طباطبايى صاحب تفسير قيم الميزان رضوان الله تعالى عليه به روضه رضوان ارتحال كردند . لذا از استاد راجع به يادنامه آن جناب درخواست شد مقاله يا رساله اى بنويسند . معظم له وعده كردند مرقومه هايى را كه در باره حق نگاشته اند , گرد آورده و آنها را همراه با بعضى از اضافات به صورت رساله اى به پيشگاه ارباب فضيليت تقديم دارند . كه به فضل خداوند اين امر تحقق يافت و رساله به نام ميمون و مبارك (( انه الحق )) مزين شد .

به ادامه مطلب مراجعه کنید

ادامه نوشته