اسلام مستغنی است

اسلام مستغنی است

هیچگاه هیچ رشته‌ای را نمی‌توانیم بگوییم که در اسلام از یونان سرچشمه گرفته است. اسلام مستغنی است. البته آنها زحمت کشیده اند، زحمات آنها را نادیده نمی‌گیریم، ولیکن معارف اسلامی کجا و تراث علمی که از آنها به یادگار مانده کجا؟ تفاوت بسیار است.

آثار علمی طرفین و کتاب‌هایی که هست شاهد گویاست. این حرف که شهرت داده‌اند که «فلسفه و منطق را از یونان گرفته‌اند» این‌ حرف‌هایی است خیلی سطحی و رایج. جناب شیخ‌الرئیس در منطق اشارات در چندجا مسائلی را عنوان می‌کند، می‌گوید: گفته‌های فلاسفه پیش از اسلام نپخته است. و بعد از آن، مسائل پخته شده است.

منبع: گفت‌وگو با علامه حسنزاده

خاطرات غیر قابل باور از جناب سید محمد حسن الهی طباطبایی

خاطرات غیر قابل باور از جناب سید محمد حسن الهی طباطبایی

علامه حسن زاده آملی :من مشاهداتی،مکاشفاتی،حالاتی،خاطراتی از جناب حاج سید محمدحسن الهی(طباطبایی) دارم، و خودم حقایقی را از ایشان مشاهده کردم و خودشان اخباراتی و اطلاعاتی به من فرمودند که اگر بخواهیم بعضی از این امور را بازگو کنیم،شاید مورد استعجاب و استیحاش بعضی واقع شود. ما را مثلاً خدای نخواسته به گزاف گوی و ژاژخای تعبیر کنند و حرفهای ما را ناروا...

منبع:کتاب گفتگو با علامه حسن زاده

شروع كسب دانش آیت الله حسن زاده آملی

شروع كسب دانش آیت الله حسن زاده آملی

((يك بنده خدايى بود، كه خدا رحمتش كند قرائت قرآنش خوب بود و يك روز در صحرا زمين شخم مى زد آن زمان هنوز آگاهى نداشتم و در قرآن مى ديدم كه نوشته ولم يكن له كفوا احد و ما در نماز مى خوانديم ولم يكلّه كفوا احد، به اين آقاى كشاورز گفتم : قرآن دارد ولم يكن چرا در نماز مى خوانيم ولم يكل ؟ ايشان گفتند: حروف يرملون است ، گفتم : يرملون يعنى چه ؟ و ايشان قدرى بدان فن صحبت كرد و گفت : الان كه وقتش است چرا شما معطليد برو دنبال تحصيل علوم و معارف آن وقت به نجف اشاره كرد... حرف او در دلم نشست و همين وضعيت مرا دگرگون كرد. نصف شب برخاستم و وضو گرفتم همه اهل خانواده در خواب بودند نخواستم اظهار كنم كه آنها بدانند. خانه ما يك ((ديوان حافظ)) بود گفتم : آقاى حافظ من كه نمى دانم آنهايى كه با كتاب تو فال مى گيرند چه مى كنند و چه مى گويند...
يك فاتحه براى شما مى خوانم شما هم بگوييد من چه كنم دنبال درس بروم يا نه ؟

فاتحه را خواندم و ديوان را باز كردم . همه اشعارش را كه نمى فهميدم چون خردسال بودم و قوه تحصيلاتم تا ششم ابتدايى بود. غزلى كه كلمه مدرسه داشت و همين كلمه مدرسه در من خيلى اثر گذاشت و بى تاب شدم كه آن شب را به روز بياورم و صبح بروم به سراغ مدرسه

منبع:کتاب گفت و گو

بى اعتنايى به مقامات و مناصب دنيوى

بى اعتنايى به مقامات و مناصب دنيوى

مرحوم الهى قمشه اى هيچ گونه علاقه اى به مقامات و مناصب دنيوى نداشت . اخوى ايشان در اين باره گفتند: مكرر از ايشان مى خواستند در دانشگاه و در هنگام تدريس نامى از رضا خان ببرد و از او تعريف كند ولى ايشان چنين پاسخ دادند:

جهان كشور من خدا شاه من        نداند جز اين قلب آگاه من

منبع:گفت و گو

بهترين لذايذ اهل بهشت

بهترين لذايذ اهل بهشت

سوال از استاد:اگر با همين تجربه فعلى به سنين جوانى بر گرديد، چه مى كنيد؟
جواب :سعى مى كنم خودم را پاك كنم و باز دنبال تحصيل معارف بروم .
مى روم به دنبال علم تحصيل علم مى كنم و دنبال تحصيلات بالاتر مى روم . بهترين لذايذ اهل بهشت همان تحصيل معارف است .


منبع:گفت و گو

پيام حضرت علامه براى نسل جوان

پيام حضرت علامه براى نسل جوان

س:چه پيامى براى نسل جوان داريد؟
ج:همان پيامى كه خدا، قرآن و همه انبيا دارند، دو كلمه است ، يكى اين كه پاك باشيد و ديگر آن كه در پى تحصيل كمال و معارف برويد. مهم ترين كارى كه هر كس مى تواند بكند اين كه خودش را درست بسازد و صنع الهى را آلوده نكند. جوانان ما بايد در صنع وجودشان تامل كنند.
هيچ نبودند و هيچ نداشتند. ولى الان اين همه سرمايه هاى علمى ما و هر چه هست علم است و آنها دنبال علم و عالم باشند. اميدواريم كه جوانان ما بيدار باشند و دنبال كمالات علمى خود و اعمال شايسته و صالح باشند.

منبع:گفت و گو

باز بودن چشم برزخى

باز بودن چشم برزخى

انسان در عرفان عملى به جايى مى رسد كه چشم برزخيش باز مى شود، يعنى انسان ها را مطابق سريره و ملكات آنها مشاهده مى كند، مثلا حشر ما در قيامت براى انسان هاى معمولى از مسائل ماوراى طبيعت به شمار مى آيد، ولى براى اهلش ، الان قيامتشان قيام كرده است ، براى مردان بزرگ و اولياى حق قيامت در اين دنيا قيام كرده است .
همين طور پله به پله بالا برويد تا مى رسيد به امام عارفين و متقين ، امام موحدين ، حضرت وصى ، جناب امير المومنين على (عليه السلام ) كه مى فرمايد: (( لو كشف الغطاء لما ازددت يقينا )) دنيا و آخرت به آن صورتى كه بر ما حجاب است براى آن حضرت حجاب نيست .

منبع:گفت وگو، ص 209.



اوج شگرفى در دعاها

اوج شگرفى در دعاها

عرض كنم خدمت شما، نهج البلاغه ، صحيفه سجاديه ، صحيفه علويه ، كافى ، بحار و ديگر جوامع روايى ما، همه از قرآن سر چشمه گرفته اند. قرآن اصل است ، و وسايط فيض الهى بعد از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله از قرآن منشعب مى شود. و جوامع روايى ما، يعنى نهج البلاغه و كتاب هايى كه زبان وسايط الهيه از معصومين است ، اينها همه مرتبه نازله قرآنند. قرآن نيستند، بنده تشبيه كرده ام ، گفته ام مثل قرآن با روايات ، مثل جان است با بدن ، همان طور كه بدن پرتو روح است ؛ نطق و چشم و گوش ‍ بدن زنده ، به جان است ، و مرتبه نازله آن است ، و اعضا و جوارح قوا، همه مظاهر حيات نفس ناطقه و علم و شعور و ادراكات او هستند؛ روايات نيز آن طور هستند، همه از قرآن منشعب شده اند.
تمام روايات نهج البلاغه ، تمام خطب توحيدى و غير توحيدى و هر چه ائمه (عليهم السلام ) فرموده اند، برگشت مى كند به قرآن . و هر چه انسان الهى مى گويد برگشت مى كند به قرآن .
تفاوتى هم در روايات هست ، در جوامع روايى هست ، و آن اين است كه همان طور كه در عرايضمان ، در نوشته هايمان داريم - بين روايات و آثارى كه از ائمه در مناجات و ادعيه به ما رسيده است تفاوت خيلى است . به زبان ديگر، آن مطالب و نكات و دقايقى كه در اسرار و لطايف عرفانى و انسانى ، آدمى از كتاب دعا و مناجات به دست مى آورد، از روايات به دست نمى آورد. جهتش اين است كه در روايات مخاطب بودند و معصومين (عليه السلام ) به فراخور فهم مردم حرف زدند. اما در مناجات و ادعيه مخاطب خداست و آنچه در نهان خانه عشق داشتند همه را بيرون ريختند. خيلى نكات علمى عجيبى در ادعيه و اوراد و كتاب دعاها وجود دارد. اينها همه همان طورى كه عرض كردم از قرآن كريم است

منبع: گفت و گو، ص 51

اوج مقام حضور

اوج مقام حضور

شخص هميشه در حضور است و پاسبان حرم دل است كه امام صادق (عليه السلام ) فرمود: القلب حرم الله فلا تسكن حرم الله غير الله و محاسب اعمال خود و مواظب زبان و قلم خود است ، حتى نياتش را متوجه است . نيت بد هر چند به مرحله عمل نرسد و از جنبه فقهى كيفر نداشته باشد و تعزير و حد بر آن مترتب نشود، در روح و جان او اثر مى گذارد، نيت بد انسان را تيره مى كند.
حضرت امام سجاد (عليه السلام ) در صحيفه بيانى دارد قريب به اين مضمون كه : (( بار الها! كسى كه نيت گناه تو مى كند، استحقاق كيفر تمام گناهكاران را دارد، جز اين كه بزرگوارى تو عقابش نمى كند و عذابش ‍ نمى دهد. ))
اين مقام حضور تام يك انسان كامل است ، از اين گونه لطايف عرفانى و نكات ذوق در كلمات ائمه اطهارمان (عليهم السلام ) بسيار است .

منبع:گفت و گو، ص 149

ولايت امر بديهى است !

ولايت امر بديهى است !

اسلام يعنى شيعه ، شيعه يعنى اسلام ، قرآن يعنى على (عليه السلام )، قرآن يعنى حسين (عليه السلام )، قرآن يعنى بقيه الله (عليه السلام )، قرآن يعنى ولايت ، ولايت يعنى قرآن و قرآن ناطق و قرآن كه كتاب الله است ، اينها هيچ گاه از هم جدا نمى شوند و هيچ عارفى ، هيچ حكيم الهى و هيچ فرد مسلم و اهل قرآن نمى تواند به برهان دو دو تا، چهار تا از ولايت رو گردان باشد، به خصوص به علماى اماميه اثنى عشريه در كنار سفره ولايت به مقامات رسيده و صاحب تصنيفات و تاليفاتى مى باشند، ركن اعظم آنها ولايت است و بدون ولايت محال است كه انسان به جايى برسد.

منبع:گفت وگو، ص 203

گفت و گو با علامه حسن زاده آملی

سوال:استاد!درباره پدر و مادرتان هم توضیح دهید

جواب:کلاس دوم ابتدایی بودم که مادرم را از دست دادم.جوانی بود حدود ۲۵ یا ۲۶ سال که به رحمت الهی رفت.در سن پانزده -شانزده سالگی هم پدرم را از دست دادم.از این جهت آن طور که باید و شاید از پدر و مادرم بهره نبرده ام. اما از آن روی  که:

خداوند ز حکمت ببندد دری

ز رحمت گشاید در دیگری

خانمی را بر ما مهربان کرد که این خانم هم پدر و هم مادر ما شد.آن خانم بزرگوار خاله ام بود که من توانستم به همت ایشان دنبال تحصیل معارف بروم.

منبع:صفحه ۲۸۹ کتاب گفت و گو.نویسنده جناب محمد بدیعی