ام ابیها بودن فاطمه زهرا در نگاه علامه حسن زاده آملی

فاطمه زهرا ام ابیها است

علامه حسن زاده آملی: در بيان ام ابيهاگوييم : آمده است كه : روى فى مقابل الطالبين باسناده الى جعفر بن محمد عن ابيه ان فاطمه كانت تكنى ام ابيها . در عرف محاورات عامه پدر، دخترش را مادرمى خواند، و در فارسى به مادر جان و مادر عزيز و مادر گرامى و نظائر آنها صدا مى زند، و لكن در بيان حديث بدين حد عرف عام نبايد اكتفاء كرد؛ چنان كه باز در عرف محاورات عامه ، اگر دخترى پدرش را خدمت كرده است و پذيرايى و پرستارى نموده است گويند: اين دختر، درباره پدرش مادرى كرده است ، و حضرت صديقه طاهره فاطمه عليه السلام بدين معنى نيز به رسول خدا صلى الله عليه وآله خدمت و زحمت مادرى اعمال نموده است

اين كمترين گويد: اين وجوه معانى ام ابيها را انكار نداريم ، ولكن سخن ما انيست كه همانگونه در پيش اشارتى شده است عقل كل و نفس كل اب و ام اند و همه موجودات باذن الله سبحانه از اين ابوين به وجود آمده اند؛ در غزلى گفته ام (ديوان - ص 208 )

كيست مانند تو فرزند كريم الابوين
نفس كل مادرى و عقل كل او را پدرى

و حضرت صديقه طاهره ، مظهر اتم نفس كل است و بدين تفسير انفسى اقوم ، آن جناب ام ابيها است ، تدبر ترشد ان شاء الله تعالى شاءنه

منبع: شرح فص حكمه ، ص 144

نزديكى باران به عرش

نزديكى باران به عرش

از امير المومنين (عليه السلام ) روايت است كه : آب باران قريب العهد به عرش است ، و در ابتداى ريزش باران در باران مى ايستاد كه سر و روى ايشان تر مى شد.
اين باران طاهر طهور و دواء و شفاء چون به زمين خاكى رسيد تيره مى گردد، و به پليد رسد پليد مى گردد، و رودها به فراخور گنجايش ‍ خودشان آب مى گيرند: اءنزل من السماء فسالت اوديه بقدرها (رعد: 17) و رستنى ها از وى مى رويند و هو الذى انزل من السماء ماء فاخرجنا به نبات كل شى ء (انعام : 99) و زمين مرده بدان زنده و سر سبز و خرم شود. و الله انزل من السماء ماء فاحيا به الارض بعد موتها (نحل : 65) الم تر ان الله انزل من السماء ماء فتصبح الارض ‍ مخضره (حج : 63) همچنين است آب حيات علم كه از آسمان عالم آخرت فرو مى ريزد (( و ان الدار الاخره لهى الحيوان )) (عنكبوت : 64) با محل آن كه نفوس بشرى است

منبع:شرح فص حكمه ، ص 377

در بهشت من داخل شو!

در بهشت من داخل شو!

(( علم ، نورى است كه خدا آنكه را بخواهد در قالبش مى نهد. )) اتحاد علم و عالم و معلوم ، علم عين نفس و چشم وى مى شود؛ يعنى علم عينيت با ذات نفس پيدا مى كند و چشم نفس مى گردد و انسان به واسطه علم از مهالك محفوظ مى ماند، و به سوى خداى ذى المعارج عروج مى كند و به بهشت ذات كه هيچ بهشتى با آن برابرى نمى كند منتهى مى شود، خداى كه گوينده اى با عزت است مى فرمايد: (( و در بهشت من داخل شو  ))

منبع: فص حكمه عصمتيه ، حسن زاده آملى ، ص 75

مراتب وحى

مراتب وحى

وحى را مراتب است چنان كه خداى سبحان فرموده است : (( ما بر تو نيكوترين قصه ها را به آنچه كه به سويت اين قرآن را وحى كرده ايم ، حكايت مى كنيم . ))
(( ياد آر اى رسول آنگاه كه پروردگار تو به فرشتگان وحى كرد كه من با شمايم ، مومنان را ثابت قدم بداريد )) و (( به مادر موسى وحى كرديم كه طفلت را شير ده و چون از آسيب فرعونيان به او ترسان شوى او را به دريا افكن )) و (( پرودگارت به زنبور عسل وحى كرده كه از كوهها، خانه بگيريد ))

منبع:فص حكمه عصمتيه ، حسن زاده آملى ، ص 73.


سه مرتبه احسان

سه مرتبه احسان

احسان داراى سه مرتبه است : اولين مرتبه آن نيكى به همه اشياء است و اين كه به موجودات به نظر رحمت و شفقت بنگرى ، دومين مرتبه آن عبادت به حضور تمام است كه كان عابد پروردگارش را مشاهده مى كند، سومين مرتبه احسان با برداشتن كان است ؛ يعنى شهود پروردگار با همه اشياء و در همه حال - چنان كه خداى تعالى فرمود: (( آنكه رويش را به خدا تسليم كند در حالى كه در مقام احسان است پس به ريسمان الهى چنگ زده است ))

منبع:فص حكمه عصمتيه ، حسن زاده آملى ، ص 71 و 72.

قلب ليله القدر است

 قلب ليله القدر است

بدان ، قلبى كه گنجينه حقايق و بطون آيات قرآنى است ليله قدر است

منبع:فص حكمه عصمتيه ، حسن زاده آملى ، ص 65

انسان كامل

 انسان كامل

انسان كامل ، خواه مرد، خواه زن ، ميوه درخت وجود است ؛ يعنى انسان كامل غايت دو حركت ايجادى و وجودى است

منبع:فص حكمه عصمتيه ، حسن زاده آملى ، ص 42 و 43.

انواع دل ها

انواع دل ها

عجب احوال دلها گونه گون است

بيا بنگر كه دلها چند و چون است

دلى چون آفتاب پشت ابر است

دلى مرده است و تن او را چو قبر است

دلى روشن تر از آب زلال است

دلى تيره تر از روى ذغال است

دلى استاره و ماه است و خورشيد

دلى خورشيد او را هم چو ناهيد

دلى عرش است و ديگر فوق عرش است

كه فوق عرش را عرشت چو فرش است

دلى همواره با آه و انين است

دلى هم چو تنور آتشين است

دلى چون كوره آهنگران است

دلى چون قله آتش فشان است

دلى افسرده و سرد است چون يخ

سفر دارد ز مبرز تا به مطبخ ‌

ز مطبخ باز آيد تا به مبرز

جز اين راهى نه پيموده است يك گز

منبع:شرح فص حكمه ، ص 244

«فصّ حکمة عصمتیّة فی کلمةٍ فاطمیّه»

نوشتار حاضر مروری بر رساله عرفانی معنوی «فصّ حکمة عصمتیّة فی کلمةٍ فاطمیّه» اثر استاد حسن حسن زاده آملی است که به وزان و روش فصوص الحکم ابن عربی و به منظور تتمّه و تکمیل آن به رشته تحریر درآمده است. این رساله 22 موضوع را شامل می شود که حضرت استاد آن را در 19 فصل شرح کرده اند.

در رساله یاد شده با روش ترکیبی عقل، نقل و کشف (برهان، عرفان و قرآن)، به ابعاد و زوایای شخصیت اسرارآمیز و در عین حال، همه جانبه انسان کامل و معصومی همچون فاطمه زهرا علیهاالسلام ، که بنیه محمّدی صلی الله علیه و آله و بقیّه نبوّت و رسالت حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و مظهر تام لیلة القدر و «امّ ابیها» و «امّ الائمه» و کوثر آفرینش است، پرداخته شده است.

برای دیدن مقاله به ادامه مطلب مراجعه بفرمایید

ادامه نوشته

لقب ام ابيها

لقب ام ابيها
در بيان ام ابيهاگوييم : آمده است که : روى فى مقابل الطالبين باسناده الى جعفر بن محمد عن ابيه ان فاطمه کانت تکنى ام ابيها . در عرف محاورات عامه پدر، دخترش را مادرمى خواند، و در فارسى به مادر جان و مادر عزيز و مادر گرامى و نظائر آنها صدا مى زند، و لکن در بيان حديث بدين حد عرف عام نبايد اکتفاء کرد؛ چنان که باز در عرف محاورات عامه ، اگر دخترى پدرش را خدمت کرده است و پذيرايى و پرستارى نموده است گويند: اين دختر، درباره پدرش مادرى کرده است ، و حضرت صديقه طاهره فاطمه عليه السلام بدين معنى نيز به رسول خدا صلى الله عليه وآله خدمت و زحمت مادرى اعمال نموده است



اين کمترين گويد: اين وجوه معانى ام ابيها را انکار نداريم ، ولکن سخن ما انيست که همانگونه در پيش اشارتى شده است عقل کل و نفس کل اب و ام اندو همه موجودات باذن الله سبحانه از اين ابوين به وجود آمده اند؛ در غزلى گفته ام (ديوان - ص 208 )


کيست مانند تو فرزند کريم الابوين نفس کل مادرى و عقل کل او را پدرى


و حضرت صديقه طاهره ، مظهر اتم نفس کل است و بدين تفسير انفسى اقوم ، آن جناب ام ابيها است ، تدبر ترشد ان شاء الله تعالى شأنه .


شرح فص حکمه عصمتيه في کلمه فاطميه علامه حسن زاده آملی، ص 144.

«فصّ حکمةٍ عصمتیّةٍ فی کلمةٍ فاطمیّة»

مروری بر کتاب

«فصّ حکمةٍ عصمتیّةٍ فی کلمةٍ فاطمیّة»

علاّمه حسن‏زاده آملی

محمدجواد رودگر(1)

اشاره

نوشتار حاضر مروری بر رساله عرفانی ـ معنوی «فصّ حکمة عصمتیّة فی کلمةٍ فاطمیّه» اثر استاد حسن حسن‏زاده آملی است که به وزان و روش فصوص الحکم ابن عربی و به منظور تتمّه و تکمیل آن به رشته تحریر درآمده است. این رساله 22 موضوع را شامل می‏شود که حضرت استاد آن را در 19 فصل شرح کرده‏اند.

در رساله یاد شده با روش ترکیبی عقل، نقل و کشف (برهان، عرفان و قرآن)، به ابعاد و زوایای شخصیت اسرارآمیز و در عین حال، همه‏جانبه انسان کامل و معصومی همچون فاطمه زهرا علیهاالسلام ، که بنیه محمّدی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و بقیّه نبوّت و رسالت حضرت ختمی مرتبت صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و مظهر تام لیلة‏القدر و «امّ ابیها» و «امّ الائمه» و کوثر آفرینش است، پرداخته شده است.

مقدّمه

حضرت آیة‏اللّه علاّمه حسن حسن‏زاده آملی، حکیم متألّه، عالم ربّانی، عارف صمدانی، صاحب مقامات بلند علمی و فتوحات غیبی و عملی، که دریایی از حکمت عقلی و شهودی و مصداق بارز وحدت برهان، عرفان و قرآن و علاّمه ذوفنون است و در فقه، فلسفه، اخلاق، عرفان، حکمت دینی، کلام، ریاضیات، نجوم، ادبیات عربی و فارسی، طبیعیات، طب قدیم، علوم غریبه و باطنی صاحب کتب، رسائل تعلیقه، تصحیح، شرح و تألیفات متنوّع و فراوانی است، یادآور حکیمان جامعی همچون فارابی، بوعلی، خواجه نصیرالدین طوسی، سیدحیدر آملی، صدرالمتألّهین شیرازی، علاّمه میرزا ابوالحسن شعرانی، علاّمه سیدمحمّدحسین طباطبائی رحمه‏الله و آیینه وجودی شخصیت جامع الابعاد آن شاگردان مکتب قرآن و عترت طاهره علیهم‏السلام است، ضمن شرح کتب قیّم عرفانی، از جمله فصوص الحکم محیی الدین بن عربی و تعلیقه بر برخی شروح مربوط به آن کتاب معرفتی، همچون تصحیح و شرح فصوص الحکم خوارزمی، از منظر درک و درد عمیق دینی و انگیزه، اندیشه، بینش و گرایش ولایی خود مرقوم داشته‏اند: «عرفان بی‏ولایت چنان است که گویی عقل بی‏درایت.»(2) از این‏رو، به نوشتن «صحیفه نور»(3) موسوم به فصّ حکمة عصمتیّة فی کلمةٍ فاطمیّه اهتمام ورزیده و آن را به عنوان تتمّة و فصّ بیست و هشتم فصوص شیخ اکبر قرار داده‏اند(4) که در حقیقت، نور و فروغ ویژه‏ای بر فصوص الحکم تابانده و خورشید ولایت را از شرق حکمت و معرفت فصوص ابن عربی طالع گردانده و خلأ بسیار عمیقِ آن را پر کرده و پوشانده‏اند و این «رزق کریم» و روزی معنوی «مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِب» (طلاق: 3) را فراروی عقول و قلوب پاک و جان‏های شیفته و تشنه اصحاب حکمت و ارباب معرفت و دردمندان ولایت و رندان تشنه لب قرار داده تا ولایت‏شناسی و ولی‏شناسی صورت دیگری به خود بگیرد و از سرشت و شاکله یادگار رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و مصداق بارز لیلة‏القدر، قرآن ناطق، کلمه تامّه الهیّه، صراط مستقیم، وجه رب، اسم اعظم الهی، خلیفه خدا، صاحب ولایت الهیّه، حبل متین و عروه وثیق الهی، صاحب نبوّت تعریفی و وحی تسدیری و مقامات حیرت‏انگیز و رازمند و فرازمند علمی و عملی انسان کامل و مکمّل همچون صدیقه طاهره، فاطمه زهرا علیهاالسلام در این رساله قیّم و غنی سخن سدید و قول ثقیل و ثمین به میان آورد و گوشه‏های ناگفته و ناشناخته‏ای از سیمای سینایی و دلربای پاره تن و میوه دل خاتم الانبیاء، عقل کل و هادی سُبُل «وَدَاعِیا إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجا مُّنِیرا»(احزاب: 46) را متجلّی سازد که طیّ چند قسمت عرضه می‏داریم:

ادامه نوشته