مراتب قرآن

مراتب قرآن

پس بدان که قرآن، اگر چه یک حقیقت است، اما آن را به حسب نزول مراتب بسیار است، و به لحاظ مراتب اسامی گوناگون، و در هر نشأه اسمی خاص مطابق آن نشأه دارد؛ چنان که انسان کامل یک حقیقت است و آن را اطوار و مقامات و درجات بسیار است، و در هر طور و مقام اسمی خاص دارد.
♦️قرآن در عالمی مجید نامیده می شود،
♦️در عالمی عزیز،
♦️و در عالمی علی حکیم،
♦️و در عالمی کریم،
♦️ و در عالمی مبین،
♦️ و در عالمی حکیم. و اینها اسامی است که در قرآن از آنها اسم برده شد، و آن را هزاران اسم است که شنیدن آنها با این گوش سر امکان ندارد؛ وانگهی؛

معانی هرگز اندر حرف ناید
که بحر قلزم اندر ظرف ناید

و اگر در عالم عشق حقیقی و محبت الهی دارای گوش باطنی هستی، توانی آن نامها را بشنوی و آن اطوار را بنگری.

منبع: انسان و قرآن

قرآن میزان است

قرآن میزان است

میزان ما قرآن و كلمات عترت است. القائات از وسوسه هاى شيطانى كه هرگاه پيش آمد، با ميزان قرآن حل مى ‏شود. لذا همان گونه كه خواب‏هايتان تعبير مى ‏خواهد، بيداري تان (القائات در بیداری) هم نياز به تعبير دارد، و بايد به نزد معبر برويد، تا ان‏شاالله خودمان معبر شويم، و خودمان واقع را آن طورى كه هست بيابيم.

پس حالات، رهزن نشود بلكه آنها را با ميزان تطبيق نماييد.

منبع: دروس شرح فصوص الحکم قیصری

چطور بصيرت پيدا كنيم

چطور بصيرت پيدا كنيم

يكى از مشايخ ما اصرار مى ‏فرمود: اگر مى ‏خواهيد بصيرت پيدا كنيد و چشم دلتان باز شود در محضر قرآن باشيد. درس و بحث نيز مغتنم است،

زيرا همه اين علوم، شعبه ‏ها و جدول‏هايى ‏اند كه به كتاب الله پيوند دارند، ولى اين طور نباشد كه اينها رهزن باشند و ما را از حريم قرآن دور كنند،

به طورى كه صبح كه از خواب برخاستيم به فلان درس و مباحثه و يا تأليف كتاب و مقاله برويم و بعد ببينيم كه شب و روز بر ما مى ‏گذرد و در محضر الله و كتاب الله نبوديم و همه گونه درس‏ها را داشتيم ولى درس اصلى را كه قرآن بود فراموش كرديم.
پس درس و بحث باشد ولى در محضر قرآن بودن اصل باشد كه قرآن به انسان ديد و روشنايى و صفا و نور و توحد مى‏ دهد. روايات نيز همانند قرآن اين چنين‏ اند.

منبع: دروس شرح فصوص الحکم

ومن الليل فتهجد به نافله

ومن الليل فتهجد به نافله

سحرها را خيلى ستودند، چون هوا تلطيف شده و بدن از خستگى به در آمده و استراحت كرده و غذا هضم‏ شده است، اما روز، شغل‏هاى مردم گوناگون و هوا آلوده است و به پاى شب نمى ‏رسد.

لذا در سحر به سرعت انسان مطالب را حفظ میکند و به خوبى در حافظه مى‏ ماند، چنان‏كه فراگيرى هم از كيفيت عالى برخوردار است. مطلقا شب به خصوص سحر در سير به سوى مرسلات و عالم كليات و حقايق شأنى دارد: «ومن الليل فتهجد به نافلة لك عسى أن يبعثك ربك مقاما محمودا» (اسراء آيه 79).

اين وقت حساب ديگرى دارد، زيرا بدن از خستگى در آمده و غذا هضم شده و شخص نشاط دارد، هوا و فضا هم نشاط دارد اينها همه با همديگر مناسبند و براى انتقال انسان دخيلند.

منبع: شرح فارسی اسفار اربعه

اسلام مستغنی است

اسلام مستغنی است

هیچگاه هیچ رشته‌ای را نمی‌توانیم بگوییم که در اسلام از یونان سرچشمه گرفته است. اسلام مستغنی است. البته آنها زحمت کشیده اند، زحمات آنها را نادیده نمی‌گیریم، ولیکن معارف اسلامی کجا و تراث علمی که از آنها به یادگار مانده کجا؟ تفاوت بسیار است.

آثار علمی طرفین و کتاب‌هایی که هست شاهد گویاست. این حرف که شهرت داده‌اند که «فلسفه و منطق را از یونان گرفته‌اند» این‌ حرف‌هایی است خیلی سطحی و رایج. جناب شیخ‌الرئیس در منطق اشارات در چندجا مسائلی را عنوان می‌کند، می‌گوید: گفته‌های فلاسفه پیش از اسلام نپخته است. و بعد از آن، مسائل پخته شده است.

منبع: گفت‌وگو با علامه حسنزاده

قرآن و انسان کامل

قرآن و انسان کامل

امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده است: و اعلم ان لکل ظاهر باطنا علی مثاله. این قرآن کتبی صورت کتبیه انسان کامل است، و آن قرآن عینی صورت عینیه انسان کامل است.

قرائت هم در هر نشأه صورتی دارد. قرائت این نشأه با این لب و دهن است. و مطابق عوالم و نشئات، قرائتها تفاوت دارد. شما در بیداری که حرف می زنید طوری است و در عالم خواب که با آن بدن برزخی حرف می زنید طور دیگر است.

منبع: انسان قرآن

براى چه معطلى؟!

براى چه معطلى؟!

سرمايه كسب دارى، تور شكارى دارى و در رحمت الهى هم كه هميشه به روى تو باز است و خداوند فياض على الاطلاق است و اين در حاجب ندارد بلكه صلاهم در داده اند و شما را به سوى خود خوانده اند، ديگر براى چه معطلى؟!

بقول حافظ شيرين سخن:

اى دل به كوى دوست گذارى نمى كنى
اسباب جمع دارى و كارى نمى كنى

و بقول بلند عرشى عارف رومى:

بانگ مى آيد كه اى طالب بيا
جود محتاج گدايان چون گدا
جود محتاج است و خواهد طالبى
آن چنانكه توبه خواهد تائبى

منبع: مجموعه مقالات

فی مَقعَدِ صِدق

فی مَقعَدِ صِدق

در اوصاف رسول خدا (ص) گفتند«جلُّ ضِحکِه ابتِسامٌ».
اگردنیا که اقبال و ادبار دارد، به ایشان اقبال کند، آن چنانکه اهل دنیا فرحناک می شوند، وی فرحناک نمی شود و اگر ادبار کرد، آه و فغانی که مردم دنیا دارند، ندارد، بلکه وقار و سکینه دارد، دهن و چشم و نیت ها و حالات وی همه پاک است، درحضور و غیاب با مردم یکسان است.

زیرا او (فِی مَقعَدِصِدقٍ عِند َمَلِکٍ مُقتَدرٍ) می باشد و درپیشگاه خدایش حضور دارد.

منبع: شرح فارسی اسفار اربعه

چرا خداوند از خلق پوشیده است

چرا خداوند از خلق پوشیده است

مردی از زنادقه نزد حضرت رضا علیه‏ السلام آمد، آن مرد ‏پرسید: چرا خدا از خلق پوشیده است؟

امام فرمود: «ان الاحتجاب عن الخلق لکثره ذنوبهم= گناهانشان حجابند.»

شیخ اجل سعدی گوید:
سعدی! حجاب نیست، تو آیینه پاک دار
زنگار خورده چون بنماید جمال دوست؟

حال بدان که گناه را مراتب است، از گناه پیش پا افتاده چون سرقت و کذب و قمار و نحوها، تا پله پله انسان به جایی می رسد که علم و عبادتش را گناه می بیند و بعد خودش را که «وجودک ذنب لا یقاس به ذنب.»

منبع: هزار و یک نکته

خود را بشناس و به حال خود باش

خود را بشناس و به حال خود باش

گويند يكى از اين دو فيلسوف بزرگ يونانى، طالس يا سقراط، از نخستين كسانى هستند كه گفتند خود را بشناس و در احوال مير سيد شريف آورده اند كه فرزندش در هنگام ارتحالش گفت پدر، مرا وصيتى كن. گفت: بابا به حال خود باش.

آنكه گفت "خود را بشناس" علم است و اينكه گفت "به حال خود باش" عمل.
كه انسان به تقويت دو قوه "بينش" و "كنش" بر ديگر موجودات فزونى مى يابد.

و در حقيقت اين دو قوه به منزله دو بال انسان اند و اگر انسان خود را گرفتار به شهوتهاى حيوانى نكند و از مسير علم و عدل منحرف نشود، به قول شيخ اجل سعدى:

طيران مرغ ديدى تو ز پاى بند شهوت
بدر آى تا ببينى طيران آدميت

آن دو جمله فوق، در علم و عمل، اختصاص به آن بزرگان ندارد، هر نيكبختى كه اندكى در خود فرو رود و به فكر بنشيند زبان حال او اين خواهد بود كه "خود را بشناس" و "به حال خود باش". اين سخن همه مردم آگاه جهان بوده و هست

منبع: دروس معرفت نفس

علم النفس

علم النفس

اينجانب را دفتر خاطراتى است و هر خاطره معنون به نكته و تاكنون بالغ بر پانصد نكته در آن تدوين شده است.
از آن جمله اين نكته هاست:

🔸خنك آنكه در ورطه من كيستم افتاد.
🔸انسان كليد خزائن اسرار است.
🔸تا بيننده و گيرنده نشدى انسان نيستى.
🔸موجودى عجيبتر از خود نيافتم.
🔸پس از يك يا دو سالى , در كتابى ديدم كه وقتى فخر رازى از سفرى مراجعت كرد به او گفتند: از عجائب چه ديده اى؟ گفت : عجيبتر از خود نديده ام .

خلاصه، علم النفس اساس همه علوم است...

منبع: دروس معرفت نفس

ملکات انسان ساز

ملکات انسان ساز

يكى از موازين محكم و مسائل متين حكمت متعاليه اين است كه علم و عمل انسان سازند . هر چند كه به حسب ظاهر، عمل حركت است، نماز مى خوانيم حركت است، طواف مى كنيم حركت است، جهاد مى كنيم حركت است، همه كارهاى ما حركت است ولكن در دل اين حركت بركت است و آن بركت ملكه و قدرت و منه است.
اگر اعمال صالح باشند آن ملكات فضائل اخلاقى خواهند شد و اگر طالح باشند رذائل اخلاقى خواهند بود.

غرض اينست كه از اين اعمال و حركات، آن ملكات حاصل مى شوند و آن ملكات انسان سازند و انسان يعنى همين كه اينطور خود را ساخته است.
همچنانكه به مدرسه رفته ايد و قلم در دست گرفته ايد تا كم كم از حركتها امروز دانا و خوانا و نويسا شده ايد، همچنين از همه اعمال خودمان كه حركات اند داريم خودمان را مى سازيم باطن و سر و لب آنها همان ملكات انسان ساز است.

منبع: مجموعه مقالات

دانایی و دارایی

دانایی و دارایی

حرف زدن و حرف یاد گرفتن آسان است.
این بنده مثل نوار مطالبی راضبط کند و به حضور شما تقدیم بدارد سهل است.
ولکن اگر خود محتوای حرفها بر دل بنشیند که انسان علاوه بر این نحوه دانایی، دارا هم بشود و به فعلیت برسد و از نقص به کمال آید هنر است.

مپنداری که این امر محال است. زیرا که اگر محال بوده باشد ما را به سوی خود دعوت نمی کردند.

علاوه بر این تکلیف به اندازه ی وسع ما شده است نه به اندازه طاقت ما:
لا یکلف الله نفسا الا وسعها
وسع مادون طاقت است
یریدالله بکم الیسر ولا یریدبکم العسر

گرچه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی

منبع: مجموعه مقالات