مهر مهرويان‏

سروده علامه حسن حسن زاده آملی

ار نباشد سوز دل را چه سودى داشتن‏

بهر اميد ثمر بايد شجر را كاشتن‏

سينه مى بايد بود گنجينه اسرار حق‏

ورنه انبانى در او اوهام را انباشتن‏

نور دانش بينش ذاتست و تو گرد آورى‏

آنچه را در عاقبت مى بايدش بگذاشتن‏

مردمى چبود بنزد مردم دانا سرشت‏

پرچم علم و عمل را بى ريا افراشتن‏

خر دلى شر را به خير محض چون دارى روا

بدگمانى را چرا در كار حق انگاشتن‏

مهر مهرويان حسن رادين و آيين است و بس‏

كفر باشد مهر مهرويان ز دل برداشتن‏