آفت هاست در تاخير!

آفت هاست در تاخير!

امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: (( اگر پرده برداشته شود و شما آن سوى را ببينيد، خواهيد ديد كه اكثر مردم به علت تسويف ، مبتلاى به كيفر اعمال بد اينجاى خودشان شده اند. ))
تسويف ؛ يعنى سوف سوف كردن ، يعنى امروز و فردا كردن ، بهار و تابستان كردن ، امسال و سال ديگر كردن .

منبع:جلد سوم پندهای حکیمانه

محسوس نبودن حركت جوهرى

محسوس نبودن حركت جوهرى

حركت در صورتى محسوس مى شود كه انسان يك مبدا ثابتى داشته باشد و چيز ديگر را باو مقايسه كند و اگر ديد اوضاع آنها نسبت به هم فرق مى كند حركت را مشاهده مى كند.
مثلا مى بيند حيوانى حركت مى كند؛ زيرا زمين را زير پاى او ساكن مى نگرد و او را مقايسه به زمين مى كند و اگر در ميان اطاق ماشين يا كشتى بنشيند و دريچه هاى اطراف را مسدود كنيد نه حركت خود را مى بينيد نه حركت ماشين را؛ زيرا ثابتى در نظر نيست تا خود را با آن ثابت مقايسه كنيد و به همين جهت بوده است كه سال ها مردم نمى دانستند زمين حركت مى كند؛ زيرا كه خودشان هم با زمين حركت مى كردند و اگر شخص به تبعيت زمين حركت نمى كرد مى ديد زمين از زير پاى او به سرعت مى گذارد. طبيعت علم نيز تماما متحرك است و در بين طبيعت ساكنى نداريم تا حركت به قياس به او معلوم شود فقط عقل ثابت است و آنها كه خود را از آلودگى هاى طبيعت پاك كرده و از دريچه عقل به عالم طبيعت نگريستند و عالم را مقايسه با عقل خود نمودند ديدند تمام عالم از پيش ديده آنها گذشته به طورى كه دو آن با يكديگر جمع نبودند ولى خودشان ثابت و بر همه احاطه نموده اند.
طبيعت گاهى در ضمن حركت صورت هايى اتخاذ مى كند مخالف با صورت سابق و انسان گمان مى كند اين صورت لاحقه بغته و يك دفعه حاصل شده است .
مثلا تخم كه مى رويد بغته صورت نباتى بر او پوشيده مى شود وليكن اين طور نيست بلكه تغيير حالت و صورت و تمام خواص آن تدريجى است .
 و همچنين انسان كه در رحم از منى به اين مقام مى رسد دفعه از حالت جماد محض انسان نمى شود، بلكه مراحل بسيار نزديك به هم طى مى كند كه انسان به جهت كمال قرب فرق بين حالت سابق و لا حق نمى گذارد بعينه مثل رشد طفل است كه هر روز بلكه هر ساعت بزرگ تر از ساعت پيش است ، وليكن به جهت كمى تفاوت انسان گمان مى كند تفاوت حاصل نكرده و بلندى قامت او ثابت است بعد از مدتى كه زيادات متراكم گرديده محسوس مى شود.
بين حالت نباتى و حيوانى كه در جنين هست نيز هر روز تغيير حاصل مى شود به طورى كه نبات هر روز ترقى مى كند و وقتى ترقى هاى او متراكم گرديد و به صورت حيوان شد محسوس مى شود و هكذا در ساير امور طبيعت ثابت نيست يا رو به زوال و انحطاط است يا رو به ترقى .

منبع:پندهای حکیمانه

رساله نور على نور در ذكر و ذاكر و مذكور

رساله نور على نور در ذكر و ذاكر و مذكور

اين رساله ء شريف و عزيز كه بر يك مقدمه و يازده فصل مرتب گشته پيرامون دعا و ذكر و مناجات , نگارش يافته است . حضرت استاد دام ظله مقدمه رساله را به بيان كلماتى چند حول مكانت و منزلت دعا از ديدگاههاى مختلف اختصاص داده آنگاه فصول يازده گانه رساله را كه هر كدام در مطلبى از مطالب مربوط به دعا و ذكر و مناجات است , يكى پس از ديگرى شروع مى كند كه چكيده و خلاصه آنها بدين قرار است :

به ادامه مطلب مراجعه بفرمایید

ادامه نوشته

نيت پليد بنى اميه

نيت پليد بنى اميه

امير المومنين در صدر اسلام در زمان رسول الله صلى الله عليه و آله و پس از ارتحال آن حضرت به (( وصى )) معروف و معهود بود.
اين خوشه چنين خرمن ولايت ، در جلد دوم تكمله منهاج البراعه فى شرح نهج البلاغه مقاله اى به عنوان (( هدايه و ارشاد )) در اين موضوع نوشته است ، و شواهدى چند از گفته هاى كبار صحابه و سنام مسلمين را با ذكر منابع و ماخذ يادآور شده است . جز اين كه بنى اميه اتفاق كرده بودند كه آثار امام على (عليه السلام ) را محو كنند، اين نه قول من است كه قول فخر رازى در تفسير كبيرش است .

منبع:رساله امامت

باطن مريض

باطن مريض

امير المومنين (عليه السلام ) فرمود: ما اقبح بالانسان باطنا عليلا و ظاهرا جميلا
چه زشت است و قبيح كه انسان باطنش مريض و بد سيرت ، و ظاهرش ‍ زيبا و آراسته باشد.

(( شرح )) بد باطن و خوش ظاهر باشد كه منافق است و منافق در اسفل السافلين جهنم است

منبع:جلد سوم پندهای حکیمانه

توصیه های حضرت آقا به جوانان

توصیه های حضرت آقا به جوانان

 هم اکنون در پی تحصیل کمال بوده باشید تا آتیه ای سعادتمند داشته باشید زیرا که باور کرده اید هر چیز تا به کمال نرسیده است قدر و قیمت ندارد. باید از همسالان و همزادان خود که شب و روز را به بیکاری و ولگردی و هرزگی به سر می برند، سخت دوری گزینیدکه رهزن شمایند.

این گروه روی سعادت را نخواهند دید چند روزی در مقام خیال به تازگی رنگ و رخسار خود سرگرم و به پوشاک های گوناگون بوقلمونی وطاووسی دل خوشند و به زودی نه آن رادارند نه این را نه کمالی تحصیل کرده اند که بدان دل گرم باشند ، ناچارا باید بعدا تن به گدایی دهند و یا به دزدی و دیگر بیچارگی ها مزاحم اجتماع باشند و زندگی را بگذرانند .

با آنان هم نشین نشوید که به شما بگویم نطفه و مربی و اجتماع و معاشر از اصولی اند که در سعادت وشقاوت انسانی دخلی به سزا دارند.....

باید دوستانم از روش نابخردان همواره دوری گزینند و بدانند که اکثر بزرگسالان عصر ما به حدبلوغ نرسیده اند و در راه آن نیستند که هر روزشان بهتر از روز پیش باشد. "

منبع:درس شانزدهم کتاب معرفت نفس

راز دل

راز دل

 الهى ، راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.

الهی نامه

شرخ طائفه اى از اشعار و غزليات حافظ

شرخ طائفه اى از اشعار و غزليات حافظ

لطافت و ملاحت اشعار روحانى و عزليات عرفانى شمس الدين محمد , خواجه حافظ شيرازى قدس سره بالاتر از آن است كه به وصف آيد و أشهر از آن است كه بدان اشاره شود . خواجه شيراز عليه الرحمة كه به حق اورا لسان الغيب و ترجمان الحقيقه خوانده اند , حقايق و دقايق عرفانى را به بهترين وجه در قالب الفاظ ريخته و آنها را با بديعترين اسلوب در اعماق جان مخاطب القا مى كند . و خود در اين باره چه نيكو سروده است : كس چو حافظ نگشاد از رخ انديشه نقاب تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند به هر حال حضرت استاد حسن زاده را با خواجه شيراز و ديوان اشعارش انس و علاقه اى خاص بوده و نيز هست , و همين امر موجب گرديد كه شطرى از عمر شريف خود را در اشعار و غزليات آن عارف دلسوخته صرف كند و قسمت قابل ملاحظه اى از آنها را به حافظه بسپارد و علاوه بر اين موفق شد يكدوره ديوان اورا تلخيص و طائفه اى از اشعار آن را شرح كند , كه متأسفانه از كثرت مشاغل و زيادى مشاكل هنوز بر تنظيم و ترتيب شرح ياد شده , توفيق نيافته است . حضرت استاد دام ظله خود در اين باره چنين نگاشته است :

(( راقم را از عنفوان جوانى , با خواجه حافظ شيرين سخن كه در ديوان غزل صدر نشين است , الفتى و ارادتى شگفت بوده است . به سبب اين معارف چنين اتفاق اتفاد كه در نخستين ليله مباركه كه به مشيت حق جل و على , همت گماشته است و عزم را جزم كرده است , تا دست به كارى زند كه غصه سرآيد , يعنى فرداى آن به آمل برود و در مدرسه مسجد جامع آن , تحصيل علوم دينى را پيش گيرد كه شرح ماجراى آن را طول و عرض بسيار است هنگامى كه اهل خانه همگى را خواب نوشين در ربود ...

به ادامه مطلب مراجعه کنید

ادامه نوشته

معاد جسماني

معاد جسماني

در رد قول كساني كه قائل به معاد جسماني اينجايي هستند و مي گويند معاد با همين جسم مادي است بايد عرض كرد آخرت غير از دنياست و اگر همين ماده و جسم باشد دنياي مجدد مي شود و هركسي همان كاري را كه كرده تكرار مي كند . لذا در معاد جسماني نمي توان گفت انسان با همين بدن خاكي مادي حاضر مي شود چون جسم مادي همراه با شرايط خاص خود مي باشد بلكه با جسمي كه مناسب آن نشئه باشد .

منبع : صد و ده اشاره - اشاره  هشتاد و هفتم

فنا

فنا

فنا را مراتبي است . از فناي كلي در وجود منبسط فيض اقدس و فناي موجودات در وجه الله، و فناي هويات كل در قيامت و ظهور وحدت تامه و فناي در احديت و واحديت و فناي در تجلي و بقاء به تجلي ديگر و فناي نفس در عقل بسيط و فناي نفس در عقل فعال و فناي نفس در ادراك و فناي علمي عارف و فناي سافل در عالي و فناي در ذات و صافت و افعال و فناي در توحيد به توجه تام به حق مطلق . در مقام فناي كامل در توحيد غيري نمي بيند تا بخواهد در مرتبه فعل با كن ايجاد و خلق نمايد زيرا فعل خودش را فاني در فعل حق مي داند و نيز ذات و صفات خويش را در ذات و صفات حق فاني مي بيند كه در اين صورت متخلق به اخلاق الله تعالي مي گردد.

منبع : شرح دفتر دل - باب اول

حوض را جرم كش زدي ؟

حوض را جرم كش زدي ؟

جناب علامه طباطبايي از مرحوم قاضي نقل مي فرمود كه حوض را جرم كش زدي ؟ گاهي مشاهده مي كني آب صاف است ولي بو مي دهد . اين براي آن است كه گوشه و كنار حوض هنوز آشغال است و آب را بودار مي كند و اين آقا كه جرم كش انداخته آن كنار زاويه را نگرفت. آب صاف است ولي بو مي دهد، چون درست آن زاويه ها را جرم كش نگرفته . آن زاويه نمي گذارد آب بي بو باشد . انسان نماز مي خواند . روزه هم گرفته خلوتي هم دارد ولي مي بيني به وقتش بو مي دهد ، چون خودش را خوب تطهير نكرده . شيخ مي فرمايد علاوه بر رفض كه ترك كردن است نفض هم بكنيد . يعني فرش را بتكانيد . تنها رويش را جارو زدن كافي نيست . جارو كشيدن رفض است تكان دادن نفض.

سعدي حجاب نيست،تو آيينه پاك دار     زنگار خورده چون بنمايد جمال دوست

منبع : صد و ده اشاره - اشاره نود و شش

حجت خدا

حجت خدا

اولين و آخرين فرد خليفه است.اول حضرت آدم خليفه بود و پيامبر.چون نمي شود جامعه انساني بدون نبي باشد و آخرين نفر هم خليفه است ، چون بدون ربط به حق نمي شود : و لو لا الحجة لساخت الارض باهلها

منبع : صد و ده اشاره – اشاره نود و سه

پناه بردن

پناه بردن
امام صادق عليه السلام مي فرمايد :"در شگفتم از كسي كه براي چهار چيز بيم دارد چگونه به چهارچيز پناه نمي برد. كسي كه ترس بر او غلبه كرده چگونه بر ذكرحسبنا الله و نعم الوكيل پناه نمي برد . زيرا به تحقيق شنيدم كه خداوند عز و جل به دنبال ذكر ياد شده فرمود پس آن كساني كه به عزم جهاد خارج گشتند و تخويف شياطين بر آنها اثر نكرد و به ذكر فوق تمسك جستند.همراه با نعمتي از جانب خداوند (عافيت) و چيزي زائد بر آن ( سود در تجارت) بازگشتند و هيچ گونه بدي به آنها نرسيد. در شگفتم براي كسي كه اندوهگين است چگونه به ذكر لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين پناه نمي برد زيرا به تحقيق شنيدم كه خداوند عز و جل به دنبال ذكر فوق فرمود : پس ما يونس را در اثر ذكر ياد شده از اندوه نجات داديم و همين گونه مومنين را نجات مي بخشيم . در شگفتم از كسي كه مورد مكر و حيله واقع شده چگونه به ذكر افوض امري الي الله ان الله بصير بالعباد پناه نمي برد . زيرا به تحقيق شنيدم خداوند عز و جل به دنبال ذكر فوق فرمود : پس خداوند موسي را به دنبال ذكر ياد شده از مكر فرعونيان مصون داشت . در شگفتم از كسي كه طالب زيبايي هاي دنياست چگونه به ذكر ما شاء الله لا حول و لاقوة الا بالله پناه نميبرد زيرا به تحقيق شنيدم خداوند عز و جل بعد از ذكر ياد شده از زبان مردي كه فاقد نعمت هاي دنيوي بود خطاب به مردي كه از آن نعمت ها بهره مند بود فرمود : اگر تو مرا به مال و فرزند كمتر از خود مي داني پس اميد است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد .
 
منبع : پندهاي حكيمانه

مقام كن

مقام كن

از شگفتي هاي انسان اين است كه نيرويي را در فعل و تحريك و حركت خود متحمل است كه از طاقت امثال وي خارج است . صدور همه معجزات و خوارق عادات از انسان باذن الله از همين باب است . مراد از اذن خدا در اينجا همان مشيت نافذه است كه در سر ولي كامل متصرف در ماده كائنات موجود است.

ادامه نوشته

كلوا و اشربوا و لا تسرفوا

كلوا و اشربوا و لا تسرفوا

حكيمان دير دير خورند، عابدان نيم سير و زاهدان تا سد رمق و جوانان تا طبق بر گيرند،و پيران تا عرق كنند، اما قلندران چندان كه در معده جاي نفس نماند و بر سفره روزي كس. جوانا، خدا پيرت كناد .ببين تا از كدامين صنفي ؟ خداي عزوجل فرمايد : " وكلوا و اشربوا و لاتسرفوا ان الله لا يحب المسرفين "

منبع: نامه ها و برنامه ها

بى اعتنايى به مقامات و مناصب دنيوى

بى اعتنايى به مقامات و مناصب دنيوى

مرحوم الهى قمشه اى هيچ گونه علاقه اى به مقامات و مناصب دنيوى نداشت . اخوى ايشان در اين باره گفتند: مكرر از ايشان مى خواستند در دانشگاه و در هنگام تدريس نامى از رضا خان ببرد و از او تعريف كند ولى ايشان چنين پاسخ دادند:

جهان كشور من خدا شاه من        نداند جز اين قلب آگاه من

منبع:گفت و گو

مکاشفه

مکاشفه

یکی از اهل ولاء که با هم موالاه داشتیم در مراقبتی بلقاء من رآنی فان الشیطان لا یتمثل بی تشرف حاصل کرده است از آنجناب صلی الله علیه و آله و سلم ذکر خواست فرمود: من بشما ذکر سکوت میدهم.

منبع:هزار و یک نکته

 

دیده ملکوت

دیده ملکوت

اصل و بنا بر این است که دیده دل ملکوت را به بیند، چنانکه دیده سر ملک را. در دیدن شگفت نیست، شگفت در ندیدن است که بصر و بصیرت را باید درمان کرد.

منبع:هزار و یک نکته

یخ و آب سرد

یخ و آب سرد

شیخ بزرگوار ابن سینا در قانون فرماید: یخ را در آب حل نکنید و نخورید که به اعصاب و مزاج سخت آسیب میرساند و اگر در هنگام جوانی طبیعت بدن با او دفاع کند بالاخره پس از بالا آمدن سن، آن یخ کار خودش را می کند و دست بردار نیست . و چون بخواهید آب سرد بنوشید آب را در جوار یخ سرد کنید.

منبع:هزار و یک نکته

 

نور آسمان و زمين

نور آسمان و زمين

شيخ صدوق در تفسير آيه (( الله نور السموات و الارض )) از عباس بن هلال نقل كرده است كه : از امام رضا (عليه السلام ) درباره اين آيه پرسيدم ايشان فرمود: (( يعنى هدايت كننده اهل آسمان و زمين )) .
در روايت برقى آمده است : (( كسانى را كه در آسمان و زمينند، هدايت مى كند. ))
اين بدان سبب است كه هر كس به سوى حقيقى ، هدايت يافته باشد، در واقع با نور وجود هدايت شده است و اگر نور نبود، تاريكها غالب مى شد. پس نور، يعنى وجودى كه هدايت كننده است . و اين تصديق سخن ولى الله اعظم است كه نور را به هادى تفسير نمود.

منبع:پندهای حکیمانه جلد سوم

شرح فصوص الحكم و مشكاة القدس على مصباح الأنس

شرح فصوص الحكم

اين كتاب شرحى است فارسى بر فصوص الحكم شيخ اكبر محى الدين بن عربى كه حضرت استاد دام ظله آن را در شهرستان آمل , حين تدريس فصوص , بر جمعى از طالبان معرفت و كمال املاء نمود . و پس از گذشت ساليانى آن را مرتب و مهياى طبع و نشر كرد . اين شرح هم اكنون در اختيار چاپ و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى است و مراحل نهايى چاپ را مى گذراند . اميد آنكه به زودى كار طبع آن با تمام رسد و در دسترس عموم علاقمندان قرار گيرد . 

مشكاة القدس على مصباح الأنس

مشكاةكم كم به سوى عرفان بكشاند . حضرت استاد حسن زاده آملى دامت توفيقاته كتاب فوق الذكر را در تهران نزد آيت الله حاج ميرزا ابوالحسن رفيعى قزوينى قدس سره به طور خصوصى فرا گرفت و خود نيز آن را در طول هشت سال براى عده معدودى در حوزه مقدسه قم تدريس فرمود . زمانى كه استاد به تدريس اين كتاب اشتغال داشت با توجه به تبحر و تمهر معظم له در عرفان نظرى و حقايق و معارفى كه از محضر استاد بزرگوار خود مرحوم رفيعى قزوينى بهره برده بود , تعليقاتى پر مغز و راه گشا بر آن نگاشت . مختصرى از آن تعليقات در آخر چاپ دوم مصباح كه به اهتمام و همكارى وزارت ارشاد طبع و منتشر شد , به طبع رسيد , ولى عمده آنها به صورت مخطوط , نزد استاد محفوظ است و تا كنون به چاپ نرسيده است . لعل الله يحدث بعد ذلك امرا .

منبع : مرورى بر آثار و تأليفات استاد فرزانه حضرت آيت الله علامه حسن حسن زاده آملى[ دامت معاليه]

رويت انسان كامل

رويت انسان كامل

 در حديث وارد شده است كه از حضرت امير المومنين (عليه السلام ) پرسيدند: آيا مردى (كامل ) را ديدى ؟
حضرت فرمود: (( بله و تاكنون از حال او مى پرسم . ))
پس از وى پرسيدم : تو كه هستى ؟
پاسخ داد: (( من گل هستم . ))
پس گفتم : از كجايى ؟
پاسخ داد: (( از گل . ))
گفتم : به كجا؟
جواب داد: (( به گل . ))
پرسيدم : من توام ؟
پاسخ داد: (( تو پدر خاكى (ابو ترابى ). ))
دور است كه تو فقط خاك باشى . آيا اين پاداش اطاعت هاى توست كه تنها خاك باشى ؟ من خودم هستم ، من منم ، من آفريننده ذاوت در موطن ذات و غايت همه ذواتم

منبع:جلد سوم پندهای حکیمانه

حكمت احكام الهى

حكمت احكام الهى

امام على بن موسى رضا (عليه السلام ) در پاسخ به پرسش هاى محمد بن سنان ، چنين نوشت كه : خداى تعالى قتل نفس را به جهت آن كه اگر حلال مى گشت تباهى مردمان و نابودى و فساد تدبير آنان را موجب مى شد، حرام فرمود.
و خداى تعالى عقوق والدين را حرام فرمود؛ چرا كه در آن ، ناسپاسى خداى تعالى و والدين و كفر نعمت است و ابطال شكر و كمى و انقطاع نسل . از آن روى كه در عقوق والدين ؛ ارج ننهادن به والدين و حق ناشناسى و قطع ارحام نهفته و نتيجه اش آن است كه والدين به سبب آن كه فرزند از احسان بدانان خوددارى مى نمايد، از داشتن فرزند و تربيت آن اجتناب ورزند.

به ادامه مطلب مراجعه کنید

ادامه نوشته

دیدار با حضرات آیات حسن زاده و جوادی

دیدار استاندار تهران با حضرات آیات علامه حسن زاده آملی و علامه جوادی آملی

اینجا ببینید

حقیقت محمّدیه

حقیقت محمّدیه

نفس رحمانی را حقیقت محمّدی نیز گویند، زیرا که نفس اعدل امزجه که نفس مکتفیه است به حسب صعود و ارتقای درجات و اعتلای مقامات عدیل صادر اول می گردد هرچند بدأ تکون و حدوث همچون دیگر نفوس عنصریه جسمانی است. بلکه فراتر از عدیل مذکور،اتّحاد وجودی با وجود منبسط می یابد در این مقام جمیع کلمات وجودیه شئون حقیقت او می گردند.

شیخ عارف محقق محیی الدین عربی را در باب یکصد و نود و هشتم فتوحات مکیه که در معرفت نفس به فتح فاء و اسرار آن است در این مطلب سامی کلامی نامی است و خلاصه این که:

« الموجودات هی کلمات الله التی لاتنفد کما فی قوله تعالی« قل لو کان البحر مداداً لکلمات ربّی» الآیة، و قال تعالی فی حق عیسی « و کلمة القاها الی مریم » ، و هو عیسی فلهذا قلنا انّ الموجودات کلمات الله، الی ان قال: و جعل النطق فی الانسان علی اتمّ الوجوه فجعل ثمانیة و عشرین مقطعاً للنّفس یظهر فی کل مقطع حرفاً معیناً هو غیرالآخر، ما هو عینه مع کونه غیرالنفس فالعین واحدة من حیث انّها نفس، و کثیرة من حیث المقاطع.»

نهج الولایة/ص20-وبلاگ طهورا

دادمت چون در حديثى ، دار گوش !

دادمت چون در حديثى ، دار گوش !

برادرم به فكر خود باش و از خويشتن غافل مباش و همواره كشيك نفس ‍ بكش و كشيك نفس كشيدن كشكى نيست ، از خداوند توفيق بخواه . با ابناى روزگار بساز و مرد تحمل باش و به مثل معروف كه چه خوش مثلى است : (( آسيا باش ! درشت بستان و نرم باز ده . ))
 مرد فكر باش كه فكر لب عبادت است . و مناجات و راز و نياز با دوست را قطع مكن . (( قل ما يعبؤ بكم ربكم لولا دعائكم ؛  اى رسول ما! به امت بگو كه اگر دعاى شما نبود ، خدا هرگز به شما توجه و عنايتى نمى داشت . ))

منبع:نامه ها برنامه ها

قرائت

قرائت

قرائت در هر نشاه صورتی دارد، قرائت این نشاه با این لب و دندان و دهن است، و مطابق عوالم ونشئات قرائتها تفاوت دارد. شما در بیداری که حرف می زنید طوری است ، ودر عالم خواب که با آن بدن برزخی حرف می زنید طور دیگر است آن دهن کاری به این دهن ندارد آن گویا است و این بسته و خاموش ، بقول ملای رومی در دفتر سوم مثنوی در بیان این که تن روح را چون لباسی است و این دست آستین دست روح است و این موزه پای روح.

منبع:هزار و یک نکته

تصحيح و تعليق شرح فصوص خوارزمى

تصحيح و تعليق شرح فصوص خوارزمى

يكى از شروحى كه بر فصوص الحكم شيخ اكبر محى الدين بن عربى نگاشته شده شرح عارف فاشضل كمال الدين حسين بن حسن خوارزمى است . شرح فصوص خوارزمى كه به فارسى نگارش يافته , در حقيقت ترجمه شرح فصوص قيصرى است همراه با پاره اى توضيحات و اضافات و اشعارى كه در بين آورده است .

حضرت استاد حسن زاده دام مجده اين شرح را از ابتدا تا انتها تصحيح نموده و نيز تعليقاتى را بر آن نگاشته است . معظم له در موخره اى كه بر اين كتاب دارد , چنين آورده است .

(( تصحيح و تحشيه اين كتاب نفيس اعنى شرح خوارزمى بر فصوص الحكم بحول و قوت و مشيت اله و مدد و توجهات اولياء الله سلام الله عليهم در چهار شنبه 21 ديماه 1362 هجرى شمسى مطابق ربيع الثانى 1404 هجرى قمرى شروع , و در پنجشنبه اول ماه محرم 1405 هجرى قمرى مطابق پنجم مهر ماه 1363 هجرى شمسى از روى چند نسخه همين كتاب و چندين شروح فصوص الحكم خطى و چاپى از عربى و فارسى خاتمه يافت . مخفى نماند كه اين كمترين چند دوره شرح قيصرى بر فصوص الحكم را تدريس و تحشيه كرده است و آن را از روى نسخ عديده اى تصحيح كرده است , از آن جمله است نسخ متعلق به اساتيد عظام آيات حاج ميرزا احمد آشتيبانى و حاج ميرزا ابوالحسين شعرانى و آقا محمد حسين فاضل تونى قدس الله اسرارهم . . . علاوه اينكه راقم يكدوره خود فصوص الحكم را به فارسى شرح كرده است كه هنوز به حليت طبع متحلى نشده است . لذا به توفيق تصحيح و تحشيه اين كتاب در اين مدت قليل نايل آمده است و گرنه در اضعاف زمان ياد شده ميسور نبود و مع ذلك كله از ارائه تحمل مشاق در عمل فحص و تحقيق كتاب اعراض شده است , به اتكاء اينكه آن كس كه ز كوى آشناييست داند كه متاع ما كجايى است و مشك آن است كه خود ببويد , نه آنكه عطار بگويد دعويهم فيها سبحانك اللهم و تحيتهم فيها سلام و آخر دعويهم أن الحمد لله رب العالمين )) .

گفتنى است اين اثر استاد هم اكنون در اختيار موسسه انتشاراتى امير كبير قرار دارد و اميد است به زودى كار چاپ آن به اتمام رسد و مورد استفاده علاقمندان واقع گردد .

منبع:نام كتاب : مرورى بر آثار و تأليفات استاد فرزانه حضرت آيت الله علامه حسن حسن زاده آملى[ دامت معاليه]